مرگ
چون آینه، چشم خود گشودن بد نیست
گرد از دل بیچاره زدودن بد نیست
یک عمر به زندگی رسیدن زیباست
یک روز به یاد مرگ بودن بد نیست!
(سعیدی راد)
https://www.aparat.com/v/doe8mzk
چون آینه، چشم خود گشودن بد نیست
گرد از دل بیچاره زدودن بد نیست
یک عمر به زندگی رسیدن زیباست
یک روز به یاد مرگ بودن بد نیست!
(سعیدی راد)
https://www.aparat.com/v/doe8mzk
عبدالرحیم سعیدی راد رئیس امور فرهنگی، گردشگری و ورزش سازمان برنامه و بودجه کشور با حضور در این بنیاد با محمد اله یاری فومنی مدیرعامل بنیاد رودکی دیدار و گفتگو کرد.
به گزارش پایگاه خبری گیتی آنلاین به نقل از روابط عمومی بنیاد رودکی، در این دیدار، مدیرعامل بنیاد رودکی ضمن ارائه گزارشی از فعالیتهای فرهنگی، هنری و عمرانی بنیاد، بر نقش بنیاد به عنوان یکی از نهادهای مؤثر در توسعه فرهنگ و هنر کشور تأکید کرد. وی با اشاره به نیازهای هنرمندان و مخاطبان برای بهرهمندی از زیرساختهای بهروز و امکانات مناسب، خواستار تخصیص اعتبارات لازم در بودجه سالانه و عمرانی به منظور حمایت از فعالیتهای هنری، تجهیز امکانات و فضاهای در اختیار و همچنین نگهداری و بازسازی این مراکز شد.
سعیدی راد نیز در این دیدار با تأکید بر اهمیت فراهمسازی زمینه حضور فعال هنرمندان در عرصههای مختلف فرهنگی، تخصیص بودجه عمرانی و فرهنگی به بنیاد رودکی را عاملی مهم در ارائه خدمات مطلوب به هنرمندان و مخاطبان دانست. وی تجهیز امکانات فنی تالارها، نوسازی فضاها و حفظ ساختمانهای فرهنگی را از اولویتهای بودجهای در این حوزه عنوان کرد.
در پایان این دیدار، سعیدی راد از برخی بخشهای بنیاد رودکی از جمله تالار وحدت، تالار رودکی ، تأسیسات و همچنین فعالیت های عمرانی در حال اجرا بازدید بهعمل آورد و از نزدیک در جریان روند پیشرفت اقدامات عمرانی قرار گرفت.
اعلام جزئیات دیدار سرپرست امور فرهنگ سازمان برنامه و بودجه با معاون امورهنری
رییس امور فرهنگ، ورزش و گردشگری سازمان برنامه و بودجه با معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و تعدادی از مدیران مجموعه های تحت پوشش این معاونت در موزه هنرهای معاصر تهران دیدار کرد.
به گزارش هنرآنلاین، عبدالرحیم سعیدیراد، رییس امور فرهنگ، ورزش و گردشگری سازمان برنامه و بودجه، با نادره رضایی، معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در موزه هنرهای معاصر تهران دیدار و در جریان تازهترین فعالیتهای انجامگرفته در این معاونت قرار گرفت.
نادره رضایی معاون امور هنری در این دیدار با ارائه توضیحاتی درباره روند فعالیتهای معاونت متبوع خود گفت: معاونت ما همچون سایر حوزه های فرهنگ و هنر در وزارت فرهنگ بودجه حداقلی دارد؛ در حالی که از جهت جذب مخاطب و تمرکز فعالیتهای هنری، بیشترین مخاطب و جمعیت ذی نفعان و ذی ربطان را پوشش میدهد. امیدوارم امروز با کمک و همراهی شما، بتوانیم با نگاهی جدیتر و فرصتی ایدهآلتر برای سال آینده، فضای بهتری بهلحاظ بودجه فراهم سازیم.
وی در بخش دیگری از صحبت های خود گفت: معاونت امور هنری با وجود تراکم فعالیتها و میزبانی از هنرمندان برجسته عرصه های تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی با کمترین امکانات فعالیت میکند. بنابراین در سالی که مزین به سرمایهگذاری برای تولید است، باید فضایی فراهم کنیم تا هنرمندان در بهترین شرایط به کار خود ادامه دهند.
احمدحسین فتایی مشاور اجرایی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در این دیدار ضمن ارائه توضیحاتی از چالش های موجود معاونت امورهنری بیان کرد: متأسفانه در ماههای اخیر، مجموعه هایی چون موزه هنرهای معاصر و مجموعه تئاتر شهر با مشکلات فراوانی مواجهاند. این پروژهها فرسوده شدهاند و نیازمند ترمیم فوری هستند. هرچند ردیف اعتباراتی در این زمینه وجود دارد که میتواند در حوزههای عمرانی کمککننده باشد، اما کافی نیست. بنابراین باید تلاش کنیم تا اعتبارات سال ۱۴۰۵ به نحوی برنامهریزی شود که بهسازی این دو مجموعه محقق شود.
وی با اشاره به مشکلاتی که طی ماه های گذشته در حوزه بودجه هنرستان های هنرهای زیبای تحت پوشش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود دارد، ادامه داد: پیشتر، ردیف اعتبارات هزینهای برای آموزش هنرستانها وجود داشت که بخشی از هزینههای جاری آنها را پوشش میداد، اما متأسفانه تا آن جا که اطلاع دارم این ردیف حذف شده است.در حالی که همه می دانیم افزایش اعتبارات هزینهای در حوزه آموزش، بهویژه برای هنرستانها، نقشی مؤثر در توسعه فرهنگ و هنر دارد. همچنین نباید نقش ارکسترها در کاهش آسیبهای اجتماعی و تقویت جایگاه هنر را نادیده گرفت.
مشاور اجرایی معاونت امورهنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر لزوم نگهداری درست و فنی اسناد موجود در مجموعه های مختلف معاونت امورهنری تاکید کرد و گفت: معاونت امور هنری مکانی برای کتابخانه و مرکز اسناد ندارد. اسناد پراکنده در مجموعههایی مانند تئاتر شهر و موزه هنرهای معاصر نگهداری میشوند، اما ضروری است اعتباری برای ایجاد مرکزی واحد جهت حفظ اسناد هنری اختصاص یابد. همچنین برای تکمیل هنرستانهای نیمهکاره در سراسر کشور، نیازمند حمایت سازمان برنامه و بودجه هستیم.
محمدحسین اسماعیلی مدیر کل دفتر برنامهریزی و آموزشهای هنری هم که در این جلسه حضور داشت، تأکید کرد: هنرستانها نقش بزرگی در تاریخ هنر ایران داشتهاند و بسیاری از هنرمندان برجسته از همین مراکز وارد عرصه حرفهای شدهاند. ما تمام تلاش خود را برای همکاری با آموزش و پرورش در تربیت نسل جوان بهکار گرفتهایم، اما وضعیت بودجه هنرستانها نامطلوب است. البته با بهرهگیری از ظرفیتهای قانونی مندرج در نظام جامع آموزش فنی و حرفهایو اختصاص سرانه مناسب، میتوان شاهد افزایش مؤثر بودجه این مراکز بود. امیدوارم در سال آینده، سهمی از بودجه سازمان فنی و حرفهای به هنرستانهای هنری اختصاص یابد.
بابک رضایی مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم اظهار کرد: فرهنگ و هنر تنها حوزهای است که با جلب مشارکت بخش خصوصی، بخشی از هزینههای تولید را تأمین کرده است. اما برای پیشبرد منویات فرهنگی در موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی، به اعتبارات دولتی نیاز داریم. متأسفانه در زمینههایی مانند ایجاد ارکسترهای ملی یا حضور بینالمللی در عرصه موسیقی، با چالشهای مالی مواجهیم که همکاری نهادهایی چون سازمان برنامه و بودجه می تواند نقش ارزشمندی در توسعه این موضوعات ایفا کند.
وی گفت: جمهوری اسلامی ایران از جمله کشورهایی است که نوازندگان ارکسترسمفونیک تهران و ارکستر موسیقی ملی همگی از بهترین و ممتازترین هنرمندان هستند که می توانند فرهنگ ارزشمند سرزمینمان را به بهترین شکل ممکن در دنیا معرفی کنند. اما چه افسوس که ما همیشه برای پرداخت حقوق و دستمزدهایشان با چالش های جدید مواجه هستیم که می بایست هر چه زودتر در رفع این چالش ها تلاش کرد. این شرایط در حالی است که اکنون بسیاری از کشورهایی که مانند ما دارای هنرمندان ممتاز و درجه یک نیستند ،برای ساماندهی امور مربوط به ارکسترهایشان با پرداخت پول های زیاد از نوازندگان خارجی استفاده می کنند.
مدیر کل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش دیگری از صحبت های خود اظهار کرد: به اعتقاد من ما در حوزه تهاجم فرهنگی در موضع آفندی هستیم نه پدافندی؛ یعنی می توانیم به واسطه ابزار و قدرتی که در عرصه فرهنگ و هنر به ویژه موسیقی داریم جایگاه بسیار ارزشمند تری در حوزه های بین الملل کسب کنیم. شرایطی که طبیعتا راه اندازی ارکسترسازهای ملی در کنار همین دو ارکستری که زیرنظر دولت و دیگر مجموعه های خصوصی فعالیت می کنند می تواند دربرگیرنده بهترین شرایط باشد. شرایطی که طبیعتا این میزان بودجه اختصاص یافته به فرهنگ و هنر تامین کننده نیازها نیست.
رضا دبیرینژاد مشاورموزه ها و میراث هنر معاون امورهنری و رئیس موزه هنرهای معاصر هم دراین نشست ضمن ارائه توضیحاتی درباره فعالیت های موزه هنرهای معاصر و مشکلاتی در حوزه سامانده های مجموعه های دیگر وجود دارد ، تاکید کرد: موزه هنرهای معاصر اکنون جزو 10 موزه برتر دنیا در هنر مدرن است که در معرض بسیاری از آسیب ها و خطرات احتمالی ناشی از کمبود تجهیزات ایمنی در برابر حوادث است که بی تردید ساماندهی آنها نیازمند بودجه کافی است. بودجه ای که تامین آن طبیعتا به دلیل کمبود بودجه فعلی معاونت امور هنری مقدور نیست.
وی افزود: اکنون مجموعه های دیگری چون تئاتر شهر، اداره تئاتر، خانه موزه صبا در معرض بدترین آسیب ها هستند که برای بهسازی و بازسازی آنها نیازمند اعتباراتی هستیم که به واسطه حمایت عزیزان در سازمان برنامه و بودجه می تواند دربرگیرنده اتفاقات خوبی و توزیع نادرست بودجه را به سمت منطقی تری هدایت کند.
عبدالرحیم سعیدیراد رییس امور فرهنگ، ورزش و گردشگری سازمان برنامه و بودجه هم در این برنامه که با بازدید از نمایشگاه «پیکاسو» همراه بود، ضمن قدردانی از فعالیتهای معاونت امور هنری گفت: طی روزهای گذشته، با برنامهریزیهای انجامشده، جلسات متعددی با مدیران بخشهای مختلف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار کردیم و تلاش نمودیم تا با بررسی دقیقتر و کارشناسانهتر فعالیتها، بهترین برنامهریزی را برای تخصیص بهینه بودجه انجام دهیم. در این زمینه، آقای انتظامی (معاون توسعه و مدیریت منابع) نیز حضور فعال داشتند و کوشیدیم در حوزههای عمرانی و هزینهای، اقدامات قابل توجهی صورت گیرد.
وی افزود: کل بودجه فرهنگ و هنر کشور کمتر از ۳ درصد اعتبارات عمومی است و میدانیم این میزان برای پشتیبانی از فرهنگ کافی نیست. در سال گذشته، نهایت تلاش خود را بهکار بستیم تا در حوزههای فرهنگ، هنر، ورزش و میراث فرهنگی، بیشترین درصد تخصیص بودجه را محقق سازیم. هرچه در این زمینه کوتاهی نکنیم و برنامهریزیهای مناسب انجام دهیم، با دست پُرتر به آینده خواهیم رفت.
سعیدیراد با تأیید دغدغههای مطرحشده گفت: «این دغدغهها، دغدغههای ما نیز هست. متأسفانه در گذشته از این موضوعات بهگونهای که باید دفاع نشد. میدانیم فرهنگ و هنر مظلوم واقع شدهاند، اما تمام تلاشمان را خواهیم کرد تا گرهها را بگشاییم و زمینه اتفاقات خوب را فراهم کنیم.
انتهای پیام
چهلسالگی سرو/ دلنوشته شاعر معاصر بر مستند «معمای اسکله یک»؛
به دنبال پخش مستند متفاوت و جسورانه «معمای اسکله یک» به نویسندگی و کارگردانی محمد دیندار از شبکه سوم سیما عبدالرحیم سعیدیراد، شاعر معاصر دلنوشتهای را به رشته تحریر آورد.
کد خبر: ۴۱۹۴۳۸
تاریخ انتشار: ۰۹ مهر ۱۳۹۹ - ۰۷:۱۵ - 30September 2020
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، بدنبال پخش مستند متفاوت و جسورانه «معمای اسکله یک» به نویسندگی و کارگردانی «محمد دیندار» از شبکه سوم سیما که ضمن پرداختن به حماسهسازان هشت سال دفاع مقدس و مدافعان خرمشهر، به مشکلات و زخمهای امروز شهرهای جنگی و از جمله خرمشهر و آبادان پرداخته است، «عبدالرحیم سعیدیراد»، شاعر و حماسهسرای معاصر و شناخته شده کشورمان دلنوشتهای به شرح ذیل را در خصوص این مستند و خطه خرمشهر به رشته تحریر آورد:
«خرمشهر تنها نام یک شهر نیست. شناسنامه کشوری است با ارادهای پولادین.
خرمشهر شهری با کرامت و مظلوم است که روزگاری به اشغال در آمد و ویران شد. اما دوباره با سوم خرداد طلوع کرد.
حالا سالهای زیادی از آن روزهای مقاومت و حماسه گذشته است و زندگی در سلولهای این شهر نامیرا جریان دارد.
اما چه حیف که هنوز نخلهای بیسر و دیوارهای زخمی از ترکشهای بی مهری؛ بر پیشانی این شهر خود نمایی میکنند و جوانهای بیکار، چشم به آبادی این بندر خاموش دوختهاند.
بعد از این همه سال هنوز غمی کهنه؛ غمی چهل ساله ؛ دست از سر اروند مهربان؛ بر نمیدارد.
مغروقهها راه گلویش را بستهاند.
لنجها و شناورهای زخمی و دلشکسته؛ کشتیهای به گل نشسته؛ راه را بر نفسهای این رود حماسی بستهاند.
حالا باید به انتظار نشست تا عطر نفسهای جهانآرا و عزم و اراده سوم خردادی دیگر؛ در اسکله شماره یک خرمشهر جوانه بزند.»
انتهای پیام/ 161
https://najafabad.farhang.gov.ir/ershad_content/media/image/2025/05/photo_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b5-%db%b0%db%b5-%db%b2%db%b2_%db%b0%db%b8-%db%b0%db%b7-%db%b2%db%b3%20(2)_1579379.jpg
به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اردبیل، دکتر سعیدی راد رئیس امور فرهنگ، ورزش و گردشگری سازمان برنامه و بودجه کشور به همراه رئیس سازمان برنامه و بودجه استان، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، معاون توسعه مدیریت و منابع اداره کل از پروژه تالار شهر اردبیل بازدید کرد.
دکتر سعیدی راد ضمن بازدید از این پروژه و مکاتبه تلفنی با دکتر نیکزاد نائب رئیس مجلس شورای اسلامی، در راستای تامین بخشی از بودجه عمرانی مجموعه قول مساعد داد.
🔺وی از اهتمام دولت برای تکمیل پروژه های فرهنگی و هنری خبر داد و افزود: استان فرهنگی و تاریخی اردبیل نیازمند مجموعه های فاخر برای در استفاده هنرمندان است و امیدواریم این پروژه با تامین اعتبار لازم به زودی به بهره برداری برسد
🔸دکتر رجبی مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اردبیل ضمن ارایه گزارش عملیات عمرانی و پروسه اخذ اعتبار برای پروژه گفت: تزریق اعتبار قطره چکانی به تالار شهر در سالهای گذشته باعث شده تا روند بهره برداری به کندی پیش برود
🔺وی تصریح کرد: در دو سال گذشته با پیگیری نمایندگان مجلس و مسئولان استانی و اخذ اعتبارات، روند اجرایی پروژه رشد قابل توجهی داشته است ولی کماکان نیازمند حمایت ویژه سازمان برنامه و بودجه، نمایندگان مجلس و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستیم تا بتوانیم به زودی این پروژه بی نظیر که میتواند مطالبات هنرمندان استان را برآورده کند به بهره برداری برسانیم
۴ خرداد ۱۴۰۴ ۰۷:۱۱
تعداد بازدید
اهتمام جدي دولت به تكميل پروژههاي نيمهتمام فرهنگي هنري در استانها
رئيس امور فرهنگ، ورزش و گردشگري سازمان برنامه و بودجه كشور گفت: اين سازمان در تخصيص اعتبارات و منابع، تكميل پروژههاي نيمهتمام فرهنگي هنري را جزو اصليترين برنامهها و هدفگذاريهاي خود قرار داده است.
به گزارش مركز روابط عمومي، امور بينالملل و مديريت دانش سازمان برنامه و بودجه كشور به نقل از سازمان مديريت و برنامهريزي استان اردبيل؛ «عبدالرحيم سعيديراد» در بازديد از پروژه نيمهتمام تالار شهر اردبيل گفت: استان اردبيل از پيشينه فرهنگي و تاريخي غني برخوردار است و به تناسب اين عقبه ارزشمند، ضروري است تا مجموعههاي فاخر فرهنگي و هنري در اين استان راهاندازي شده و در اختيار هنرمندان قرار گيرد.
وي با اشاره به معطل ماندن پروژه تالار شهر اردبيل در سالهاي گذشته، خاطرنشان كرد: تمام تلاش ما بر اين است تا چنين پروژههايي در كشور با تامين اعتبار لازم و با اولويت آماده بهرهبرداري شود.
رئيس امور فرهنگ، ورزش و گردشگري سازمان برنامه و بودجه كشور افزود: تزريق اعتبار قطرهچكاني، تعلل و تاخيري را در تكميل اين پروژه رقم زده و سعي ما بر اين خواهد بود تا با تامين اعتبار مورد نياز بتوانيم در سريعترين زمان، تالار شهر اردبيل را تكميل كرده و در اختيار اهالي فرهنگ و هنر اين استان قرار دهيم.
سعيديراد افزود: سازمان برنامه و بودجه در تخصيص اعتبارات و منابع، تكميل پروژههاي نيمه تمام را جزو اصليترين برنامهها و هدفگذاريهاي خود قرار داده است.
وي سپس گفت: در بازديد از روند اجراي تالار شهر اردبيل، قرار شد با هماهنگي نمايندگان اين استان در مجلس بهويژه نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي، پشتيباني لازم در تامين بخشي از بودجه عمراني مجموعه انجام شود.
در راستای برنامهریزی برای بهبود امکانات و رفع مشکلات فرهنگی؛
در جریان بازدید نماینده مجلس و رئیس امور فرهنگ، گردشگری و ورزش سازمان برنامه و بودجه کشور از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرستان اصلاندوز، مشکلات و نیازهای این مجموعه بررسی و بر لزوم تأمین اعتبار و توسعه زیرساختهای فرهنگی آن تأکید شد.
به گزارش روابط عمومی اداره کل کانون استان اردبیل، به منظور برنامهریزی برای بهبود امکانات و رفع مشکلات فرهنگی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرستان اصلاندوز میزبان جمعی از مسئولان کشوری از جمله، نماینده مردم شهرستانهای پارسآباد، بیلهسوار و اصلاندوز در مجلس شورای اسلامی، رئیس امور فرهنگ، گردشگری و ورزش سازمان برنامه و بودجه کشور و هیئت همراه بود.
در این بازدید، جایر جعفرنژاد، معاون فرماندار اصلاندوز و فضه میر موسوی، مربی مسئول کانون این شهر، گزارشی از فعالیتها، موفقیتهای اعضا، چالشها و نیازهای آن ارائه کردند که محدودیت زیرساختها، کمبود نیروی انسانی و لزوم تقویت امکانات آموزشی از جمله مهمترین مشکلات مطرحشده بود.
ابراهیم فهیمی، نماینده مجلس، با اشاره به استعدادهای درخشان دانشآموزان شهرستان اصلاندوز و موفقیتهای آنان در سطح ملی، خواستار افزایش حمایتها و اختصاص بودجه مناسب برای رفع موانع موجود در این مرکز فرهنگی شد.
وی تأکید کرد: با توجه به نقش حیاتی مراکز فرهنگی هنری کانون در پرورش استعدادهای نسل آینده، باید اقدامات لازم جهت توسعه این مراکز صورت گیرد.
عبدالرحیم سعیدی راد، رئیس امور فرهنگ، گردشگری و ورزش سازمان برنامه و بودجه کشور نیز با تقدیر از تلاشهای مسئولان کانون در شرایط محدود، اعلام کرد که تأمین اعتبار و حمایت از توسعه این مجموعه در اولویت برنامههای آتی قرار دارد.
وی همچنین بر لزوم اجرای طرحهای توسعهای جهت تقویت خدمات فرهنگی و آموزشی برای کودکان و نوجوانان در مناطق مرزی تأکید کرد.
گفتنی است، این بازدید در روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ با هدف ارتقای سطح خدمات فرهنگی، تقویت زیرساختهای پرورشی و توسعه امکانات آموزشی در شهرستان اصلاندوز انجام شد و امید میرود که با پیگیریهای لازم، گامهای مؤثری در جهت بهبود شرایط این مجموعه برداشته شود.
رییس امور فرهنگ، ورزش و گردشگری سازمان برنامه و بودجه کشور با هدف توسعه زیرساختهای فرهنگی استان از کتابخانه مرکزی اردبیل بازدید کرد.
به گزارش روابط عمومی ادارهکل کتابخانههای عمومی استان اردبیل؛ عبدالرحیم سعیدیراد، رئیس امور فرهنگ، ورزش و گردشگری سازمان برنامه بودجه کشور به همراه داوود شایقی، رئیس سازمان برنامه و بودجه استان از کتابخانه مرکزی اردبیل بازدید کردند.
سعیدی راد در جریان این بازدید، از بخشهای مختلف کتابخانه مرکزی اردبیل اظهار داشت : فرهنگ، نه تنها هویت جوامع را شکل میدهد، بلکه بر ارزشها، نگرشها، و ظرفیتهای توسعهای آنها نیز تأثیر میگذارد.
رییس امور فرهنگ، ورزش و گردشگری سازمان برنامه و بودجه کشور خاطرنشان کرد: با توجه به چالشهای فرهنگی توسعه، لازم است رویکردی جامع و متعادل در برنامهریزیهای توسعهای اتخاذ شود و فرهنگ به عنوان یک عنصر کلیدی در نظر گرفته شود. تنها در این صورت است که میتوان شاهد توسعهای پایدار و همهجانبه بود.
مدیرکل کتابخانههای عمومی استان نیز با تشریح فعالیتهای کتابخانههای عمومی اردبیل تصریح کرد: در طراحی جدید کتابخانههای عمومی، بیش از ۵۰ نوع خدمت برای سطوح مختلف سنی در نظر گرفته شده است که با باز طراحی کتابخانه مرکزی اردبیل این خدمات در این مرکز نیز ارائه خواهد شد.
رضاقلیزاده بازطراحی کتابخانه مرکزی را نیازمند تامین اعتبار از محل اعتبارات (ملی و استانی) دانست و خواستار مساعدت در تامین این اعتبار توسط سازمان برنامه و بودجه کشور شد.
وی یکی از اولویتهای کتابخانههای عمومی استان را توسعه کتابخانههای سیار عنوان کرد و افزود: احداث کتابخانه در روستاها و مناطق حاشیهای شهرها علاوه بر تامین منابع اعتباری زیاد، نیازمند تامین نیرو و تجهیزات گستردهای است که با توجه به وضعیت اعتبارات کنونی، این امر با مشکلات زیادی روبروست لذا، این نهاد فرهنگی به منظور ارائه خدمات در نقاط مختلف استان بهویژه روستاها توسعه کتابخانههای سایر در اولویت برنامههای توسعهای خود قرار داده است.
لینک کوتاه
کد خبر59736
علیرضا قزوه گفت: شهید رئیسی اهمیت بسیاری برای شعر و فرهنگ قائل بود و این یکی از عواملی بود که اشعار بسیاری در مورد ایشان سروده شد.
کد خبر: ۷۴۶۸۴۳
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۱ - 16May 2025
به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، آیین رونمایی از کتاب «سید ابراهیم و شهیدان پرواز اردیبهشت» با حضور عبدالرحیم سعیدی راد، مصطفی محدثی خراسانی، رضا اسماعیلی، علیرضا قزوه و محمود اکرامیفر در غرفه «رئیسی عزیز ما» در نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد.
«عبدالرحیم سعیدی راد» در ابتدای این نشست اظهار داشت: شبی که «علیرضا قزوه» شاعر ادبیات پایداری خبر شهادت آیتالله رئیسی را شنید، شعری گفت که ردیف آن «سید ابراهیم» بود.
وی افزود: مرادیان فردی بود که اشعار این کتاب را جمعآوری کرد و من بهترین شعرهایی که گفته میشد را انتخاب کردم. کل اشعار این کتاب تا چهلم شهید رئیسی سروده شدهاند.
در ادامه «مصطفی محدثی خراسانی» شاعر گفت: پس از چهلم شهید رئیسی تا حال حاضر حجم اشعاری که در خصوص شهید جمهور سروده شده، بسیار بیشتر از آن موقع است.
وی افزود: امام خمینی (ره)، شهید قاسم سلیمانی و شهید رئیسی سه نفری هستند که بیشترین حجم اشعار در خصوصشان سروده شده و من علت این اقدام را که بررسی کردم، فهمیدم اینها مانند تودههای مردم سخن میگفتند، با دردشان آشنا بودند و اصلاً از دل مردم برآمده بودند.
وی با اشاره به اینکه زلالی و بیپیرایگی دلیل جذبکنندگی شعر است، افزود: شهید رئیسی حاضر بود از همهچیز خود برای پیشبرد کارهای بر زمین مانده نظام بگذرد.
پس از آن، «رضا اسماعیلی» شاعر اظهار داشت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فصل ممتازی در ادبیات انقلاب اسلامی به نام «شهادتسرودهها» بهوجود آمد و شاعران برای شهدای برجسته انقلاب شعر میسرودند.
وی افزود: سرودن در مورد شهید یک افتخار است و معمولاً شاعران در مورد زندگان شعر نمیگویند تا بویی از تملق نداشته باشد.
اسماعیلی گفت: جوانان امروز به قرآن و انقلاب علاقهمندند و دغدغه آن را دارند.
در ادامه شعرای حاضر به قرائت ابیاتی چند پرداختند.
«علیرضا قزوه» شاعر ادبیات پایداری اظهار داشت: شاید هیچ رئیسجمهوری به محبوبیت آیتالله رئیسی نباشد. کمتر مسئولانی در دنیا هستند که محبوبیت داشته باشند و شهید رجایی و رهبر معظم انقلاب اسلامی از رؤسای جمهوری بودند که محبوبیت داشتند و این استثناست، اما محبوبیت شهید رئیسی بیشتر بود.
وی افزود: بسیاری از شاعران بینالمللی هم در خصوص شخصیت شهید رئیسی شعر سرودهاند که در دست بررسی است.
قزوه گفت: شهید رئیسی اهمیت بسیاری برای شعر و فرهنگ قائل بود و این یکی از عواملی بود که اشعار بسیاری در مورد ایشان سروده شد و زمانی که به شهادت رسید، من تا چند روز اول چند شعر در خصوص شهید رئیسی سرودم و یکی از ترانههایی که فردای آن روز پخش شد، سروده من بود.
در پایان از کتاب «سید ابراهیم و شهیدان پرواز اردیبهشت» رونمایی شد و حضار جملاتی به یادگار نوشتند.
انتهای پیام/ 118
برچسب ها: نمایشگاه کتاب ، مصلی امام خمینی (ره) ، بنیاد شهید رئیسی ، شهدای اردیبهشت ، شهید جمهور
0گزارش خطا
لینک کوتاه:
در نهمین روز از سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، نشست رونمایی از آثار جدید شاعران پارسیزبان در غرفه نهاد کتابخانههای عمومی کشور برگزار شد. این رویداد فرهنگی با حضور جمعی از شاعران نامآشنا و علاقهمندان شعر فارسی برگزار شد و با استقبال پرشور مخاطبان همراه بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، نشست «رونمایی از تازههای نشر شاعران فارسیزبان» روز پنجشنبه ۲۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ در غرفه نهاد کتابخانههای عمومی کشور در سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد.
در این برنامه که با استقبال گرم بازدیدکنندگان همراه بود، جمعی از شاعران سرشناسی چون رضا اسماعیلی، مصطفی محدثی خراسانی، حمیدرضا شکارسری، وحید ضیایی، سعید حدادیان و... حضور یافتند و از آثار تازهی خود در حوزه شعر فارسی رونمایی کردند.
این نشست با سخنرانی عبدالرحیم سعیدی راد آغاز شد. وی با اشاره به تأسیس انتشارات «شاعران پارسیزبان» به همت علیرضا قزوه، گفت: «این انتشارات با هدف تمرکز بر شاعران جغرافیای زبان فارسی از جمله تاجیکستان، افغانستان، هند و دیگر نقاطی که زبان فارسی در آنجا ریشه دارد، راهاندازی شده است. ما تلاش کردهایم بستری برای پیوند ادبیات این مناطق و معرفی شاعران تأثیرگذار آنها فراهم کنیم.
در ادامه وحید ضیایی در سخنانی پیرامون کتاب خود، «مثل آن کبک نستعلیق»، گفت: «این مجموعه تلاش دارد با زبان استعاری و نگاهی مدرن به مفاهیم کلاسیک شعر فارسی، ارتباطی نو میان مخاطب امروز و سنت دیرینه شعر پارسی ایجاد کند.» وی سپس به شعرخوانی پرداخت و با استقبال حاضران روبهرو شد.
سعید حدادیان نیز با معرفی کتاب جدیدش تحت عنوان «زبان مرغ عشق خانه را تنها تو میدانی» گفت: «این پنجمین کتاب من از دهه ۹۰ به بعد است. اگرچه برخی از استادانم به شعر سپید نگاه سنتی دارند، اما من تحت تأثیر استاد قزوه به سرودن شعر سپید نیز روی آوردهام.» وی افزود: «در شعرهایم ترکیبی از عاشقانه، خانوادگی و آیینی وجود دارد، اما زندگیام بیش از همه با اهل بیت گره خورده است.» او سپس بخشی از شعرهای جدیدش را برای مخاطبان خواند.
سعید حدادیان، در ادامه از تصمیم خود برای تدوین و انتشار خاطراتش خبر داد. وی با اشاره به تجربههای شخصی و فعالیتهایش در زمینههای مختلف فرهنگی، گفت که نوشتن خاطراتش را از سالها پیش آغاز کرده، اما تا کنون بهصورت جدی آنها را ساماندهی نکرده است.
حدادیان در بخشی از صحبتهای خود با اشاره به علاقهاش به نوشتن و تحلیل فرهنگی اظهار داشت: «در سال ۱۳۶۷ نقدی بر فیلم عروسی خوبان نوشتم. بعد از نگارش آن متن و خروج از اتاق، یکی از دوستانم یادداشتی برایم گذاشت و نوشت: "آیا میتوانی تاوان شهرتت را در حوزه مداحی بدهی، آنوقت وارد حوزههای دیگر میشوی؟"»
او ادامه داد: «این جمله برایم تأملبرانگیز بود، اما علاقه من به فعالیت در حوزههای مختلف فرهنگی از جمله نوشتن، هیچگاه متوقف نشد. در سالهای گذشته خاطرات زیادی نوشتهام، اما هیچگاه تمرکزی جدی بر گردآوری و انتشار آنها نداشتم.»
حدادیان افزود: «در این نشست، آقای سعیدیراد بهصورت گذرا به موضوع خاطرهنگاری اشاره کردند و این موضوع انگیزهای شد تا جدیتر به سراغ ثبت و تدوین خاطراتم بروم. امیدوارم در آیندهای نزدیک، مجموعهای از این خاطرات را در قالب کتاب یا مجموعه مکتوب منتشر کنم.»
همچنین رضا اسماعیلی، از شاعران و پژوهشگران ادبی، به معرفی مؤسسه شاعران پارسیزبان پرداخت و ضمن تأکید بر ظرفیتهای بالای این مجموعه، اظهار داشت: «امکانات ما محدود است، اما آثار بسیار ارزشمندی از شاعران فارسیزبان در این مؤسسه تولید شده که نیازمند حمایتهای معنوی و مادی بیشتری برای نشر گسترده و تأثیرگذاری فرهنگی در منطقه است.»
این نشست که با اجرای صمیمانه و گپوگفتهای خودمانی همراه بود، فرصت مغتنمی برای دیدار چهرهبهچهره شاعران با مخاطبان فراهم کرد و از سویی دیگر، نشاندهنده ظرفیت فرازبانی شعر فارسی برای پیوند ملتهای فارسیزبان در سراسر منطقه بود.
گفتنی است در پایان نشست از مجموعهای از آثار تازه منتشرشده در حوزه شعر فارسی رونمایی شد.
مثل آن کبک نستعلیق، ساعت دل، دوباره دیر شدم، بیشادیان، پیوست به صبح، بغض و چمدان، سیاهه، خیرباد، زبان مرغ عشق خانه را تنها تو میدانی،با من قدم بزن، صدای من را دارید، چتری برای حوا، سیدابراهیم، رو عشق را صدا کن آثاری بودند که از آنها رونمایی شد.
لینک کوتاه
کد خبر59625
۱۴۰۴/۰۲/۲۱
فرماندار فرمانداری ویژه شهرستان مرودشت در بازدید مقامات سازمان برنامه و بودجه کشور و مدیرعامل شرکت مادرتخصصی وزارت بهداشت تاکید کرد
فرماندار فرمانداری ویژه شهرستان مرودشت در حاشیه این بازدید با بیان اینکه مرودشت، شهرستانی ویژه و قطب گردشگری، صنعت، فرهنگ و درمان استان و حتی کشور است گفت: علیرغم تمامی این ظرفیت ها و وجود نخبگان و افراد توانمندی که درحوزه های گوناگون برای کشور افتخارآفرینی میکنند اما متاسفانه زیرساخت های این شهرستان بسیار ناچیز است.
طهماسبی در جلسه ای که با حضور ابراهیم نیکدل مدیرعامل شرکت مادر تخصصی وزارت بهداشت برگزار شد با اذعان به اینکه مرودشت قطب درمان شمال استان است گفت: علیرغم تمامی اقدامات انجام شده اما زیرساخت های بهداشت و درمان مرودشت حتی پاسخگوی نیاز مردممرودشت هم نیست وبسیاری از بیماران مرودشتی مجبور به مراجعه به مراکز درمانی شیراز هستند.
گفتنی است در پایان این بازدید سعیدی راد باحضوردر مجموعه جهانی تخت جمشید از بخش های مختلف این مجموعه بازدید کرده و پس از بازدید از طرح نیمه تمام بهسازی و ساماندهی محور اختصاصی تخت جمشید، پروژه ها واقداماتی که ضروری است در این مجموعه انجام شود تشریح شد.
روابط عمومی فرمانداری ویژه شهرستان مرودشت
رئیس امور فرهنگ، گردشگری و ورزش سازمان برنامه و بودجه با تأکید بر نقش مهم نهاد کتابخانههای عمومی کشور در توسعه فرهنگی، از عزم جدی این سازمان برای حمایت همهجانبه از این نهاد خبر داد و گفت: «سعی کردهایم بودجه مشخصشده برای نهاد را به طور کامل تخصیص دهیم.»
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، عبدالرحیم سعیدیراد، رئیس امور فرهنگ، گردشگری و ورزش سازمان برنامه و بودجه، با اشاره به آشنایی کامل خود با عملکرد و فراز و فرودهای نهاد کتابخانههای عمومی کشور، شرایط کنونی را بسیار مناسب برای رشد و فعالیت بیشتر این نهاد دانست.
وی افزود: «برای تحقق این هدف، زیرساختهای مناسبی نیز باید فراهم شود.»
سعیدیراد با بیان اینکه سازمان برنامه و بودجه تلاش کرده است بودجه مشخصشده برای نهاد را تخصیص دهد، گفت: «البته کمک به نهاد کتابخانهها از وظایف شهرداریها نیز هست، اما ما نیز بهعنوان دولت نهایت تلاش خود را به کار گرفتهایم.»
وی تصریح کرد: «از زمانی که مسئولیت را بر عهده گرفتهام، با توجه به شناخت دقیق از ابعاد فعالیت نهاد، سعی کردهام حمایت حداکثری را در دستور کار قرار دهم و انشاءالله این حمایتها در سالهای آینده افزایش خواهد یافت.»
عبدالرحیم سعیدیراد زاده شهر قهرمانپرور و مقاوم دزفول و از شاعران بنام کشور است که مسئولیت انجمن شعر حوزه هنری خوزستان را در چهار سال اول دهه هفتاد بر عهده داشته است.
وی آثار متعددی در حوزه شعر و ادبیات دارد که از جمله آنها میتوان به «گردان شهر آیینه» خاطرات یکی از آزادگان، «فانوسهای سنگی» گردآوری شعر فلسطین و مجموعه شعر «من راضیم به این همه دوری» اشاره کرد.
ریاست امور فرهنگ، ورزش و گردشگری سازمان برنامه و بودجه، دبیر علمی جشنواره شعر دفاع مقدس، سردبیری مجله خبری دانشگاه شهید چمران اهواز، مسئولیت صفحه ادب مقاومت روزنامه اطلاعات و نویسندگی و تهیهکنندگی برنامههای ادبی رادیو خوزستان از جمله فعالیتهای وی در کارنامه کارآمد اوست.
این نویسنده پرکار بیش از ۴۰ کتاب منتشره دارد که بعد از باران در سال ۱۳۷۶ نخستین اثر وی محسوب شده و تبسمی بر خاکریز (طنز)، وصف تو عاشقانهترین وصف عالم است (شهید فکوری)، پرواز در پروار (شهید احمد کاظمی) و حق با آفتابگردانهاست (نثر) از جمله آثار دیگر او هستند.
با استاد عبدالرحیم سعیدی راد در فرصتی کوتاه اما مغتنم در استودیوی ایکنا به گپ و گفتی پیرامون وجه تسمیه و ماهیت شعر آیینی در دنیای امروز ادبیات کشور نشستیم تا نمایی از زاویهای دیگر به این موضوع را به تماشا بگذاریم.
شعر آیینی از آن نامگذاریهایی است که از ابتدا تاکنون محل مناقشه شاعران و اهل ادب بوده است. برخی عقیده دارند که نامگذاری مناسب و گویایی نیست و برخی آن را بهترین نامگذاری بین ترکیبات مصطلح دیگر نظیر شعر هیات یا شعر دینی میدانند. برای شروع بهتر است ابتدا نظر شما را درباره این نامگذاری بدانیم.
چنین گونهای با هر اسمی از خیلی سالهای دور و همیشه در تاریخ بوده و ساری و جاری است و البته نامگذاریهای مختلفی بر آن شده از جمله همین شعر هیات یا شعر آیینی یا شعر مذهبی و از این دست زیادند. همیشه هم این نامگذاری محل مناقشه بوده و شدت و ضعف هم داشته است. گاهی ان قلت هم آورده میشود که اگر اینطور بنامیم آنطور میشود و تمامی هم ندارد. مهم این است که دارای قوت محتوا و سلامت باشد. من اسم آیینی بر آن میگذارم چون مفهومی مشترک از همه این موارد است. ما در سالهای دورتر به صورت جدی به این نوع شعر نپرداختهایم. اشعار وجود داشته اما اینکه پیگیری شود و مثلا دبیرخانهای داشته باشد نبوده تا سالهای اخیر که در چند شهر به صورت جدی دارد دنبال میشود. مثل آقای مجاهدی در قم یا در شیراز و تهران و مشهد انجمنهای خاصی وجود دارد که همینها باعث ایجاد تحول در اشعار شده است.
Play Video
کد ویدیو دانلود
فیلم اصلی
آنچه مهم است این است که در حال حاضر شعر آیینی پیشرفت محسوسی داشته و اشکال جدیدی از دل آن زاده شده است. قبلا به آوردن اسم ائمه (ع) در اشعار اکتفا میشد اما اکنون شاعران آیینی وارد زندگی آنها میشوند و به لایههای مختلف آن میپردازند.
منظورتان این است که رسالت چندلایگی شعر در این اشعار اتفاق افتاده و از حالت سطحی و تکبعدی خود به عمقی رسیدهاند که بهترین شکل آن را در اشعار حافظ و سعدی مشاهده میکنیم؟ یا اینکه در ابتدای راهند و باید به این شکل ناب برسند؟
در برخی جاها این اتفاق افتاده است. شما اشعار مهدی رحیمی(زمستان) را اگر بخوانید میبینید که این موضوع به خوبی در آن اتفاق افتاده است. یادم هست که در یکی از ملاقاتهایی که در کنار شاعران با مقام معظم رهبری داشتیم، حضرت آقا بعد از شنیدن شعری از این دست از مهدی رحیمی از وی پرسیدند «شما بودید به من کتاب دادید؟» و پس از تصدیق رحیمی، فرمودند که کتابی را که به ایشان دادهاند حتما خواهند خواند. این نشان میدهد که شعر قوت و جذابیت لازم را داشته است.
همانطور که در ابتدای صحبت فرمودید اشعار آیینی از دیرباز وجود داشتهاند و در نام و محتوا تغییر پیدا کردهاند. اغلب دیوانهای قدیمی را که مینگریم ابتدا شعری با یاد خدا و سپس حضرت رسول (ص) و بعد ائمه(ع) و به ویژه حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) دارند که این رفته رفته تغییر شکل و حتی حجم پیدا کرده است. در اکثر این دواوین هم پند و حکمت و اندرزی میبینیم که امروزه کمتر در کتب شعر دیده میشوند. در کل میخواهم به این برسم که حکمت و تفکر در شعر بسیار کم دیده میشود و بیشتر کتابهای شعری که تعدادشان هم کم نیست حتی کتاب شعر محسوب نمیشوند چه رسد به اینکه حکمت و تفکر هم داشته باشند. به نظر شما چه اتفاقی افتاده که در این وضعیت هستیم؟
Play Video
کد ویدیو دانلود
فیلم اصلی
باید توجه داشت که در قدیم این تعداد شاعر نداشتیم و متاسفانه عطشی به وجود آمده که خیلیها هجوم آوردهاند و خود را شاعر معرفی میکنند و بدتر از آن این است که سالانه حداقل حول و حوش ده هزار کتاب شعر چاپ اول منتشر میشود اما کارها سطحیاند. دلیل اصلی هم تنبلی در مطالعه است که کارها عمیق نیست. انجمنهایی که ذکر کردم به دلیل عمیق شدن کارهای پختهتر و خواندنیتر دارند. متاسفانه بسیاری از کتاب شعرهایی که به اسم آیینی منتشر میشود فقط وزن و قافیه دارند و انگار رباتی آن را سروده است و روح و معنا ندارند. در حال حاضر نسل ادبی آیینی دارد جای خود را باز میکند و مخاطب خود را پیدا کرده است. میشود شاعرانه نوشت و به صورت نثر ادبی آیینی نوشت. نوعی احیای مناجات نویسی هم داریم که دارد به زبانی شیوا در نثر زبان ایرانی گل میکند.
آیا همه این مسائل به دلیل این نیست که هر کس چند خط مینویسد و آن را شعر میداند و در ادامه به سرعت میخواهد کتاب شعر چاپ کند؟ اکثر این کتبی که فرمودید چه در ساختار و چه محتوا حتی موارد ابتدایی شعر را ندارند اما متاسفانه به دلایل مختلفی چون سود مالی برای ناشرنماها، اشتیاق داشتن عنوان شاعر یا کتاب، نبود تعریف درستی از شعر معاصر و نظایر اینها به چاپ میرسند. مولفان این کتابها هم بعد از چند کتاب کارت اهل قلم میگیرند و دیگر نمیتوان گفت بالای چشمشان ابروست!
مشکل همینجاست. در حال حاضر بازار کار سطحی و ارزان زیاد است. شاید اگر این کار سختتر بود و هر کتابی چاپ نمیشد مولف مجبور میشد عمیقتر بنویسد. ما یک نمونهای در تاجیکستان داریم به نام «اتفاق نویسندگان» که در آن مرکز، شعرا مدیریت میشوند و امتیازی به شاعر داده میشود که هر کسی اجازه شعر خواندن و کتاب چاپ کردن ندارد. اگر تشکیلاتی اداری نظیر این اتفاق نویسندگان زا داشته باشیم خیلی از مشکلات حل میشود. به هر کسی نباید کارت شاعری و نویسندگی داد. آن سفر را با آقای قزوه رفته بودیم و او میخواست چند شاعر را برای شعرخوانی به ایران دعوت کند. جالب است که آنها گفتند ما تعیین میکنیم که چه کسانی برای این کار مناسبند و میتوانند بیایند. از سویی داشتن این درجهبندی امتیازاتی حمایتی هم دارد. چون شاعر شدن کار سختی است تعداد شعرای کمی دارد. ما هم میتوانیم به صورت موضوعی این کار را شروع کنیم. مثلا برای شعر آیینی یک سری کارشناس باشند که کار آیینی فاخر بدهند تا وقتی دست مداح و خواننده افتاد کار خوبی تولید شود. از روایات صحیحی در شعر درست شود. همین مرکز آقای مجاهدی در قم که عرض کردم میتواند محمل خوبی برای این کار باشد.
Play Video
کد ویدیو دانلود
فیلم اصلی
اگر سخن پایانی باقی مانده بفرمایید و لطفا شعری از خودتان هم به ما هدیه کنید.
تشکر میکنم از ایکنا برای طرح این موضوع خوب. سخن خاصی ندارم. شعری کوتاه تقدیم خوانندگان ایکنا میکنم:
خوش باد که از بهار بهتر باشیم
سرسبزتر از سرو صنوبر باشیم
آن روز مباد تا در این باغ وجود
شرمنده لالههای پرپر باشیم
گفتوگو از عباس کریمی عباسی
انتهای پیام
به گزارش مركز روابط عمومي و امور بينالملل سازمان برنامه و بودجه كشور؛ با توجه به رويكرد سازمان مبني بر استفاده حداكثري از نيروهاي درونسازماني و باتجربه، «سيد حميد پورمحمدي»، معاون رئيسجمهور و رئيس سازمان برنامه و بودجه كشور، با صدور احكام جداگانهاي، «عبدالرحيم سعيديراد» را بهعنوان سرپرست امور فرهنگ، ورزش و گردشگري؛ «علاءالدين ازوجي» را بهعنوان سرپرست امور اقتصاد كلان؛ «مرتضي خالصي» را بهعنوان سرپرست امور صنعت، معدن و ارتباطات و «سعيد جغتايي» را بهعنوان سرپرست امور راه و ترابري و مديريت عمران شهري و روستايي منصوب كرد.
http://www.mporg.ir/home/wid/news/id/210407/
مصاحبه با رادیو فرهنگ
http://radiofarhang.ir/videodetails/?m=060002&n=1397809
(۱)
۲۱۳ بار صدایت زدم
از حال رفتم
چشم که باز کردم
تو نبودی، امّا
پیشانی ام بوی بهار می داد.
(۲)
میخی
بر دل نشست
پهلویی شکست!
(۳)
دلم دوپاره است
نیمی در بقیع
نیمی در کربلا
(۴)
هیجده کبوتر سپید بال
روی بام دل نشست
پشت آسمان شکست!
(عبدالرحیم سعیدی راد)
1
مبادا غربت و داغ ورامین
شب فیضیه و گلهای غمگین
مبادا باز هم تبعید خورشید
مبادا باز هم خرداد خونین
2
دوباره نام استبداد آمد
صدای ناله از بیداد آمد
شب و تبعید و خورشید و غریبی
دوباره نیمه خرداد آمد
چند دوبیتی خطاب به شهید رئیسی؛
عبدالرحیم سعیدی راد از شاعران متعهد و باسابقه کشورمان چند دو بیتی خطاب به شهید جمهور سروده است.
کد خبر : ۹۱۳۰۷۴
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، در پی سانحه سقوط هلی کوپتر حامل رئیس جمهور کشورمان و شهادت آیت الله سید ابراهیم رئیسی و همراهانش، شاعران و نویسندگان کشورمان در واکنش به این ماجرا اقدام به تولید محتوا و سرودن شعر و نوشتن مطلب کردهاند. عبدالرحیم سعیدی راد از شاعران متعهد و باسابقه کشورمان چند دو بیتی خطاب به شهید جمهور سروده است. این اشعار که برای انتشار در اختیار خبرگزاری آنا قرار گرفته، در ادامه میآید:
۱-
بزرگ و بی ریا بودی از اول
از این دنیا جدا بودی از اول
بهشتی سیرتی یا، چون رجایی
شهید کربلا بودی از اول
۲-
بزرگ و با شهامت نام داری
یکی اهل شهادت نام داری
تو با آن رفتن بشکوه بی شک
شهید کار و خدمت نام داری
۳-
صدای بی صدایی بودی ای مرد
بزرگ و کربلایی بودی ای مرد
همه گفتند هنگام شهادت:
همانند رجایی بودی ای مرد
۴-
ندیدم خستگی را در وجودت
ندیدم نالهای در تار و پودت
فرودی سخت اگر در راهت افتاد
ولی هموار شد راه صعودت
۵-
نه اهل میز و نه پست ریاست
نه مثل دیگران اهل حسادت
چه چیزی بهتراز این که تو داری
شهادت در شهادت در شهادت
۶-
برای کار مردم رفته تا چین
درون سینهاش داغ فلسطین
سلامی داده بر شاه خراسان
نمازی خوانده در کاخ کرملین
۷-
غریبی و غم و اندوه اندوه
پس از تو میرسد انبوه انبوه
من و این ماندن ویران کننده
تو و آن رفتن بشکوه بشکوه
انتهای پیام/
https://ana.ir/fa/news/913074/
ادیو گفتوگو رسانهای جریان ساز در عرصههای مختلف ادبی، تاریخی، فرهنگی، سیاسی و همه موضوعات روز جامعه است این شبكه رادیویی صدای نخبگان و تریبون همه اقشار جامعه خصوصا ادیبان و ادب دوستان است، برنامههای تخصصی این شبكه، موضوعات جدی و روز ادبی را موشكافی، نقد و بررسی میكند و آنها را به بحث و تبادل نظر افكار مختلف قرار میدهد.
خبرنگار : دكتر عبدالرحیم سعیدی راد
معاون امور فرهنگ، گردشگری و ورزش سازمان برنامه و بودجه با گرامیداشت چهارم خرداد روز مقاومت و پایداری و روز دزفول گفت: از تولید فیلم فاخر با موضوع مقاومت و مظلومیت مردم دزفول در دوران دفاع مقدس، حمایت میکنیم.
عبدالرحیم سعیدی راد پنجشنبه شب در حاشیه آیین بهره برداری از پردیس سینمایی مهر مادر دزفول در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار ایرنا افزود: پیشنهاد تولید فیلم درخصوص مقاومت مردم دزفول به حوزه هنری داده شده است که به دنبال یک فیلمنامه قوی و خیلی خوب در این زمینه هستند. وی با ابراز امیدواری برای انتخاب کارگردان و شروع سریع ساخت این فیلم ادامه داد: تلاش بر این است که از هنرمندان، کارگردانان و فیلم نامه نویسان مطرح دزفول برای ساخت این فیلم استفاده شود. به گواه آمار، دزفول تنها شهر اشغال نشدهای است که مورد شدیدترین حملات موشکی و بمباران هوایی و زمینی قرار گرفت اما هرگز تسلیم نشد؛ رژیم بعث عراق در مدت هشت سال جنگ، ۱۷۶ موشک غول پیکر «فراگ هفت و اسکاد» به شهر دزفول شلیک کرد. هواپیماهای دشمن ۴۸۹ بمب و راکت بر سر مردم بیدفاع شهر فرو ریختند و آتش بارهای عراق با شلیک پنج هزار و ۸۲۱ گلوله توپ نقاط مختلف شهر را هدف قرار دادند اما با این همه خسارت، مردم دزفول با تقدیم ۲ هزار و ۶۰۰ شهید، چهار هزار جانباز، ۴۵۲ آزاده سرافراز و ۱۴۷ مفقود و جاویدالاثر حماسه مقاومت و پایداری را در تاریخ درخشان انقلاب اسلامی ایران جاودان ساختند. به پاس این پایداری در هفتمین سال جنگ تحمیلی به پیشنهاد دولت وقت، دزفول به عنوان شهر نمونه مقاومت کشور معرفی و در چهارم خرداد ۱۳۶۶ لوح زرینی به مردم دزفول اعطا شد؛ همچنین چهارم خرداد به نام روز مقاومت و پایداری مردم دزفول در تقویم جمهوری اسلامی نامگذاری شد. پردیس سینمایی مهر مادر دزفول عصر پنجشنبه در آیینی با حضور مسئولان و هنرمندان در مجتمع تجاری تفریحی مادر بهرهبرداری شد.
https://khouznews.ir/fa/news/293518/
متن کامل شعر مقام معظم رهبری در خصوص وعده صادق
دِلا! ز معرکهی محنت و بلا مگریز
چو گِردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
تو را است معجزه در کف، ز ساحران مهراس
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
تو موج غیرت و عزمی، ز بحر بیم مدار
حذر ز غرش طوفان مکن ز جا مگریز
ز سست عهدی ایام دلشکسته مشو
نشانه باش چو پرچم، ز بادها مگریز
چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه
به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز
تو از تبار دلیران خیبر و بدری
چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا مگریز
به نوشخند منافق ز ره کناره مگیر
به زهرخند معاند به انزوا مگریز
چو ره به قبلهی امن است پایمردی کن
خطا مکن، ز توهم به ناکجا مگریز
چو تیر راه هدف گیر و بر هدف بنشین
ز کجروی به حذر باش و از خدا مگریز
«امین» خلق و امانتگزار یزدان باش
به صدق کوش و خطر کن ز مدعا مگریز
چنان ماهی زمینی یاد بادا
شکوهی مه جبینی یاد بادا
شهیدی با گل لبخند بر لب
امیر حاج امینی یاد بادا
(سعیدی راد)
فوکر 100 را تو می رانی چه خوب !
عبدالرحیم سعیدی راد
بهمن ماه سال 1383 برای شرکت در سیزدهمین کنگره شعر دفاع مقدس راهی اهواز بودیم. توی هواپیما با آقای قزوه تصمیم گرفتیم سر به سر دبیر کنگره بذاریم. نامه ای به خلبان نوشتیم و ازش خواستیم که آقای پرویز بیگی شاعر «یاران چه غریبانه...» رو برای شعر خوانی برای مسافرا دعوت کنه. سر مهماندار فوری اومد و عذر خواهی کرد که ممنوعه غیر از اونچه براشون دیکته شده چیزی خونده بشه. اما چند لحظه بعد خلبان به شاعران خیر مقدم گفت و از حضور آقای بیگی در هواپیما تشکر کرد.
چند دقیقه بعد آقای قزوه اسم خلبان رو پرسید از سرمهماندار . گفت: فاخران!
... و شروع کردیم برایش شعر گفتن:
مرحبا ای فاخران ای مرد نیک
می شوی در شادمانی ها شریک
ای شما در زندگی فاخر ترین
ای نگین آسمانها و زمین
فوکر 100 را تو می رانی چه خوب
صبح و ظهر و شام و هنگام غروب
مرحبا بر جمع مهماندارها
این همیشه تا سحر بیدارها
آفرین بر عزم پولادین تان
حق نگهبان شما و دین تان
مرکب الشعرا !
به روایت : عبدالرحیم سعیدی راد
__________________________
در سال هاي دور توي اهواز يك ژيان زرد قناری داشتم. شعراي اهواز بهش مي گفتند : مركب الشعرا. چون غالبا دوستان شاعر سوارش مي شدند.
صندلي عقب ژيان سوراخ شده بود و يكي از فنر هاي صندلي زده بود بيرون. البته وقتي كسي مي نشست مي زد بيرون! در نتيجه موقع پياده شدن اين فنر به شلوارشون گير مي كرد و زخمی اش مي كرد.
روزي كه شلوار بهروز ياسمي اينجوري پاره شد زماني بود كه براي شب شعري مي رفتيم. بهروز رفت پشت تريبون و گفت: هرگاه توي خيابون راه مي رفتيد و از پشت سر ديديد كه كسي شلوارش پاره است (اشاره کرد به شلوار خودش) بدانيد كه طرف شاعر است!!! چون حتما سوار ژيان سعيدي راد شده است.
ها راستي... يه بار هم آقاي قزوه اومده بود اهواز. عصر براي ديدنشون رفتم مهمانسرا. از دور منو كه ديد دارم با ژيان ميام. دويد سمت ژيانم و پريد هوا و دو پايي فرود آمد رو گلگير ژيان. تا چند روز اينقدر با سنگ و چوب زدم تا فرو رفتگي اش كمي درست شد!
سلام.
هنوز هم به رسم روزهای گذشته هر صبح در چشمه ای، واژه هایی را می شویم
که با عطر صلوات های تو آمیخته شده است.
صبحانه ام تکه ای نان سنگک است با خوشه ای از خاطرات سبز با تو بودن.
زمین هم هنوز می چرخد و من از روزهای تلخ و شیرینی که در پیش است چیزی نمی دانم.
حتی نمی دانم که این خیابان هايي كه چند وقت است نسیم عبوری را به خاطر نمی آورند، می توانند حرف دلم را به تو برسانند یا باید مثل این روزهای خاکستری، گرد این واژه ها چرخ بزنم و پیر شوم؟
کاش اینجا بودی و می شنیدی صدای گنجشک هایی را که آیه های باران را تلاوت می کنند.
گنجشک ها همیشه خبر آمدنی در صدایشان دارند...
کاش زودتر از راه می رسیدی و با دستمال سفیدت اشک هایم را...
نه!
کاش زودتر از راه می رسیدی و با دستمال سفیدت دلتنگی هایم را پاک می کردی.
نگاه کن!
این همه زخم بر صورت گلهاست
این همه دلتنگی بر دوش ساکنان خسته ی این خیابان ها.
این همه اشک در چشم خاکيان است ؛
و این همه شهید که درانتظار تو، پرچم فریاد بر شانه دارند.
نگاه کن چقدر مادران منتظر که با یاد تو ختم قرآن گرفته اند
...و این همه چراغانی و این همه تاق نصرت برای آمدن توست .
حرف های ناگفته بسیار است !... زودتر بيا!
همين!
دیگر عرضی ندارم.
زیارت
عبدالرحیم سعیدی راد
_________________________________________
بهمن ماه سال 86 بود. توی اتاقم با یکی از همکاران که تازه از مشهد برگشته بود، بحث زیارت امام رضا (ع) پیش اومد. گفتم: حدود دو ساله که آقا منو نطلبیده، دیگه خیلی دلم تنگ شده.
همکارم چیزی نگفت و رفت. ساعتی بعد یکی از شعرا زنگ زد. به گمانم آقای اکرامی فر بود. گفت: برای افتتاحیه جشنواره شعر فجر در مشهد برات بلیت گرفتیم. ( به گمانم گفت دو یا سه روز مشهد می مونیم (
چون سرم خیلی شلوغ بود. گفتم: من خیلی کارام زیاده ، اگه میشه من فقط یه روزش رو بیام. مثلا روز اول صبح بیام، آخر شب برگردم.
اکرامی فر گفت: میل با شماست. ولی مشهد که یه روزه نمیشه. تو نمی خوای یه زیارتی بری ؟
گفتم: یکی دو ساعته میرم، نگران نباش.
بالاخره قرار شد من یه روزه برم و برگردم. چند دقیقه بعد از قطع شدن گوشی، یک باره یادم اومد که با چه حسرتي به دوستم گفتم آقا منو نطلبیده ! ولی حالا دارم براش ناز می کنم که نمیشه یه روزه باشه و ...
فوری گوشی رو برداشتم و زنگ زدم که بلیت منو عوض نکن ! در همون تاریخی که بلیت گرفتید میام و بر می گردم.
گذشت تا این که ۳ روز بعد مشهد بودم. همون شب اول ولوله ای بین شاعران افتاد که می خواستند برگردند. چون یه جبهه هوای بسیار سرد در راه بود و به طور قطع همه پرواز ها کنسل می شد. من ولی خیلی خونسرد به دوستان سپردم که در همان تاریخ بلیتم بر می گردم.
اون شب هر طور بود یه عده با هواپیما و چند نفر هم از ترس ماندگاری در مشهد با قطار برگشتند. اما من باز با آرامش موندم. چون یقین داشتم این سفر رو آقا طلبیده. نشون به این نشون که به خاطر برف سنگین و سرمای وحشتناک، ۵ یا ۶ روز در مشهد ماندگار شدیم. با این حال برای یک لحظه به شلوغی کارهایم فکر نکردم و بدون استرس روزی چند بار به زیارت می رفتیم.
روز سوم بود که از مشهد به مادرم در دزفول زنگ زدم که حالشو بپرسم. وقتی شنید مشهد هستم با یه حالت که ناشی از ذوق و شوق بود، گفت من می دونستم که مشهدی !...
پرسیدم از کجا؟
گفت: بعد از سال ها در عالم خواب مرحوم پدرم را دیدم که در منزل شما بود. ازش پرسیدم اینجا چه می کنی؟ گفت: عبدالرحیم مشهد رفته و من اومدم چند روز پیش زن و بچه هاش باشم تا مشکلی نداشته باشن...
تا اینجا رو داشته باشید. یک ماه بعد از برگشت از مشهد، برای تعطیلات عید نوروز و برای دیدن مادرم به دزفول رفتیم. یک روز صبح مادرم گفت: از آن وقتی که متوجه شدم مرحوم پدرم به شما لطف داره و در خواب به منزل شما اومده، می خواهم به خرج من و به نیابت از طرف ایشان یه سفر عمره به مکه بری.
هر چی اصرار کردم که خودت باید بری، به خرجش نرفت و گفت: نه ! من از نظر جسمی نمی توانم و در ضمن از همان شب که اون خواب رو دیدم نیت کرده ام که تو باید به این سفر بری.
خلاصه این که همه چیز دست به دست هم داد و به تهران که برگشتم در یک قرعه کشی برنده شدم و دو ماه بعد به سفر خانه خدا رفتم...
عشق مادری
عبدالرحیم سعیدی راد
__________________________________________
يادم مياد اولين باري كه مي خواستم به جبهه برم مادرم خيلي بي تابي مي كرد و مي گفت نمي توانم تحمل كنم. حتي تصورش برام سخته كه يه شب تو نباشي، حتما بدون كه قلبم مي ايسته و ...
خلاصه اين كه نرفتم. اما در اعزام هاي بعدي بدون اجازه خانواده رفتم. حدود دو هفته بعد توي پادگان كرخه بوديم و داشتيم آماده مي شديم كه به خط مقديم بريم كه بلندگوي پادگان اسمم را برد كه ملاقاتي دارم.
اسممو كه شنيدم انگار يه كوه رو سرم خراب شد. با خودم گفتم يا اتفاقي برا مادرم افتاده يا اومدن دنبالم ببرنم خونه يا ... همين جور فكر و خيال هاي مختلف تو ذهنم رژه مي رفتند.
اولش نخواستم برم ، ولي بعد گفتم دل به دريا مي زنم و مي روم ببينم اوضاع از چه قراره.
رفتم و از دور ديدم كه مادرم آمده با دو تا از خواهران و شوهر خواهرم . راستش دلم برايشان تنگ شده بود ، اما ترديد داشتم از اين كه بدون اجازه شون رفته ام چه برخوردي باهام مي كنند... تند و تند جواب هاي مختلفي توي دلم آماده كردم و جلو رفتم. به محض اين كه با مادرم روبرو شدم به سرعت به طرفم اومد و غرق بوسه ام كرد و گفت: مادر جون يه وقت نگران حال من نشي ها ! من خوب خوبم. ماشالله تو ديگه برا خودت مرد شدي ! رزمنده شدي و ... برا اين كه سردت نشه برات شال و كلاه آوردم. يه كم كلوچه و تخمه و بادام زميني هم آوردم كه با دوستات بخوري ...
مادرم هي مي گفت و من فقط مات و حيران مانده بودم در برابر اين همه عشق مادري !
سیدمحمود سجادی - شاعری که از یاسر عرفات جایزه گرفت
تهران- ایرنا- عبدالرحیم سعیدیراد شاعر و نویسنده به نقل خاطره ای از اهدای هدیه یاسر عرفات به یک شاعر ایرانی پرداخت که در مورد فلسطین شعر گفت.
عبدالرحیم سعیدیراد در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا اظهار داشت: سیدمحمود سجادی که در شیراز زندگی می کند در سال ۱۳۴۹ شعری برای فلسطین نوشت که مورد تقدیر یاسر عرفات قرار گرفت.
وی افزود: یاسر عرفات به خاطر شعری که این شاعر برای فلسطین نوشته و در آن فلسطینیها و مردم جهان را دعوت به مقاومت میکند، به او یک هدیه ویژه داد.
در مورد خاص فلسطین ادبیاتی غنی داریم
این شاعر حوزه دفاع مقدس و محور مقاومت درباره این که آیا در ادبیات کشور حوزه خاصی به نام ادبیات مقاومت داریم؟ گفت: ادبیاتی به نام مقاومت داریم و یک بعد آن ادبیات جنگ و دفاع مقدس بود. جدای از این ها در مورد خاص فلسطین هم از ادبیات غنی برخورداریم.
سعیدیراد با بیان اینکه ما در ادبیات انقلاب اسلامی بخش ویژهای به نام فلسطین به طور خاص داریم، اظهار داشت: بعد از آقای سجادی شعرا آثار بسیاری در خصوص فلسطین داشتند که آثار ارزندهای به شمار میروند.
عبدالرحیم سعیدیراد شاعر و نویسنده
وی افزود: این شاعر همچنین درباره حضور خودجوش شعرا در پی فجایع غزه گفت: مردم ما طبیعتا مردمی انسان دوست هستند و در این میان شعرا از همان ابتدای جنگ غزه به صورت خودجوش آثار ارزشمندی ارائه کردند.
وی افزود: این، نشان می دهد که ما و مردم جهان فطرتا این نسل کشی را نمی پذیرند و همگی مبارزه و با حضور خود اعلام میکنند که این موضوع محکوم است و باید محکوم شود.
شعرا در قضیه غزه بهروز بودند
سعیدیراد درباره آثار ارائه شده در خصوص غزه گفت: شعرا در قضیه غزه بهروز بودند اما آثار ارائه شده و این حضور کافی نیست. زمینه اش باید بیشتر فراهم شود. در شهرهای مختلف برنامه هایی وجود داشته اما به طور متمرکز باید برنامه داشته باشیم و به طور ملی آثار زیادی را جمع کنیم
https://www.irna.ir/news/8529893
تهران- ایرنا- دبیرکل پنجمین جشنواره ملی جهادگران در افتتاح بخش ادبی این رویداد گفت: کار جهادی دیگر محدود به ساخت یک مدرسه و خانه در یک روستا نیست بلکه بسیار پربرکت بوده و اکنون تخصص محور شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، امیرحسین حیدرپور دوشنبه- ۲۹ آبان ماه- در محفل شعرخوانی با موضوع جهاد و خدمترسانی و آیین افتتاحیه بخش ادبی پنجمین جشنواره ملی جهادگران در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران با بیان اینکه مهمترین رسالت ما ترویج گفتمانسازی است، اظهارداشت: ۲۰ هزار دانشجو سال گذشته در اردوهای جهادی شرکت کردند و اتفاق های مثبتی رقم زدند که اگر تکثیر داده شود منجر به اتفاقهای مثبتی خواهد شد.
وی مهمترین دغدغه در برگزاری پنجمین دوره جشنواره را ترویج و گفتمانسازی حرکتهای جهادی، تقدیر از الگوهای برتر و تبدیل شدن این رویداد به کانون توجهی برای فعالیت جهادگران در سراسر کشور عنوان کرد.
حیدرپور با اشاره به بخشهای هنری و ادبی جشنواره در کنار بخش تخصصی آن با محوریت چرخه تولید دانش، افزود: بخش هنری به دنبال تلفیق جهاد و هنر است تا پیام خود را برسانیم.
وی اضافه کرد: بخش ادبی از سال گذشته به جشنواره اضافه شد و امسال سال دومی است که این بخش را داریم و به دنبال ارتقای چند برابری آن هستیم. این بخش امسال ویژهتر باید دیده شود و باید سراغ اهالی فن، استادان و شعرا برویم.
دبیرکل پنجمین جشنواره ملی جهادگران با اشاره به واگذاری دبیری بخش ادبی جشنواره به سیده فرشته حسینی اظهار داشت: خدمت به مردم، فطری و زبان مشترک ماست و این تنها تفاوت کار جهادی در مقایسه به دیگر کارهاست.
حیدرپور افزود: میخواهیم از عنصر قلم استفاده کنیم و با قلم شاعران بیش از گذشته کار جهادی را به اذهان مردم نفوذ دهیم.
ناصر فیض شاعر طنزپرداز و برگزیده جشنواره شعر فجر هم بیان کرد: خیلی از کسانی که در حوزه خاصی فعالیت میکنند به تواناییهای خود آگاه نیستند و آنگونه که باید، ارائه نمیشوند اما با وجود اینکه وظیفهشان نیست از خودگذشتگی میکنند و جهادگرانه وارد عمل میشوند.
وی افزود: خیلی از اتفاقها را این افراد رقم زدند که توقع خیلی کمی هم دارند. اینها از دامن یک خانواده درست برخاستهاند که باید این خانوادهها را پیدا و از فرزندان آنها حمایت کرد تا دیده شوند که شاعران و نویسندگانی را تحویل جامعه دهیم.
همچنین عبدالرحیم سعیدیراد شاعر اظهارداشت: در چارچوب جشنواره، سال گذشته برای نخستین بار داوریهایی در مورد آثار شعر، داستان، خاطرات و کتابهایی که تا زمان داوری چاپ شده بودند، انجام شد.
وی افزود: از تعدادی هم، آثار شعری داشتیم که اگر ادامه پیدا کند در ادبیات انقلاب اسلامی به نام شعر جهادگران، آثار این افراد جایگاهی پیدا کند. امید است این اتفاق بیفتد و در حوزه ادبیات دفاع مقدس شاهد تحول باشیم.
علیرضا قزوه رئیس دفتر شعر، موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما هم با اشاره به اتفاقات غزه و جنایات رژیم صهیونیستی، به اهمیت شعر و ادبیات در حوزه مقاومت در تبیین این حوادث و نیز نسلکشی صهیونستها گفت: دانشجوی مقاومت و ادبیات مقاومت باید به اندازه رزمندهای که در داخل غزه میجنگد عمل کند.
در این آیین، تعدادی از شعرا در حوزه دفاع مقدس و غزه اشعاری خواندند.
https://www.irna.ir/news/85297557/
رو سفیدتر از پیشانی بلند تو نیست
ای شیخ سیهچرده!
که ابراهیموار
با شش اسماعیل
به کربلای عشق رفتی.
و این تصویر شگفت تویی!
که با عمامهای خونین
در کنار شش قربانی
راستقامت ایستادهای
چون کوهی که آتشفشان به سینه دارد
و آرام
به «روحالله» لبخند میزند.
عبدالرحیم سعیدی راد
https://iqna.ir/fa/news/4175145
به گزارش ایکنا عبدالرحیم سعیدی راد در واکنش به جنایات اخیر رژیم غاصب صهیونیستی شعری به شرح زیر سروده است:
وقتی که خون بمب میشود
باروت میشود
پرنده میشود و گاهی گلوله میشود
به ماجد ابراهیم گفتم
نگران نباش!
خون شریفت هر روز
در رگهای آتشناک غزه میچرخد
در خان یونس
فواره میشود
و در بیتالمقدس پرچم اسراییل را آتش میزند.
به ماجد گفتم
درختهای زیتون
کفشهای تو را میپوشند و به راه میافتند.
این روزها
حتی میوههای زیتون
موشک شدهاند
و جای ماه و ستاره
در آسمان
«بدر ۳» روییده است.
انتهای پیام
https://iqna.ir/fa/news/4175127/
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، با پیروزی انقلاب اسلامی و ایجاد بستر مناسب برای رشد و بالندگی ادبیات و هنر دینی، آثار متعددی با بهرهگیری از موضوعات جدید و با رویکردی نو خلق شد. در این میان، شاید به گزافه نباشد این حرف که ادبیات عاشورایی بیش از دیگر حوزههای ادبیات آئینی، رشد داشته و در قالبهای جدیدتری عرضه شده است. از جمله موضوعاتی که اخیراً در قالبهای ادبی به آن پرداخته شده، «اربعین حسینی» است.
هرچند خلق اثر ادبی درباره اربعین حسینی در ادب فارسی سابقه دارد، اما در سالهای اخیر و با استقبال مردمی از مراسمهای این ایام، این دسته از آثار از نظر کمی و کیفی رشد داشته است؛ به طوری که در آینده به عنوان یکی از شاخههای قوی حوزه شعر عاشورایی معرفی خواهد شد.
شاعران بسیاری سرودههای خود را در آستانه اربعین حسینی به ساحت مقدس ائمه معصومین (ع) تقدیم کردهاند، عبدالرحیم سعیدیراد نیز سروده تازه خود را با موضوع اربعین حسینی (ع) منتشر کرده است. این سروده به شرح ذیل است:
باز هم رخت عزا بر تن کنید
آهای زنجیرها شیون کنید
دستههای سینه زن! جاری شوید
واژهها، گرم عزاداری شوید
روی نعش ماه، با حالی حزین
میچکد از آسمان گل بر زمین
روی لب فریاد حیدر حیدر است
اربعین آغاز شوری دیگر است
اربعین آیینهای از کربلاست
انتها نه! ابتدای ماجراست
باز هم صحرای محشر میشود
کربلا دردل مکرر میشود
نالههامان باز در دل ماندهاند
ناقهها از گریه در گل ماندهاند
چشمها، سرچشمه بیداریاند
اشکها، تفسیر زخمی کاریاند
ابرهای غصه در تاب و تباند
لالههای دشت، اشک زینباند
میوزد عطر شهیدان باز هم
میدود در کوچه طوفان باز هم
دستهها جمعند با سوز و فغان
آسمان گردیده امشب نوحهخوان
آسمان تا نوحهاش را دم گرفت
کوچههای شهر را ماتم گرفت
نوحهخوان! از پیکر بیسر بخوان!
باز هم از روضه اکبر بخوان
بار دیگر از صمیم سوز جان
روضه عباس و اصغر را بخوان
هان بگو، از کاروان غم بگو
ماجرای عشق را نم نم بگو
با دلی آکنده از اندوه و غم
یاد کن از حضرت سجاد هم
یاد کن از روزهای بیکسی
از شب دلشوره و دلواپسی
از چهل شب جوشش غم از زمین
از چهل شب داغهای آتشین
از چهل شب داغ و درد و اضطراب
از صدای نالههای آب آب
از هجوم خیزران بر لب بگو
سینه سوزان است از زینب بگو
آنکه، چون شیر است در دشت بلا
هان بگو از قهرمان کربلا
از نگین خاتم پیغمبری
از شکوه خطبههای حیدری
آنکه در اوج حیا و اقتدار
حرف میزد با زبان ذوالفقار:
کربلا جز عشق و شیدایی نبود
هرچه دیدم غیر زیبایی نبود
به گزارش ر.ابط عمومی شهرک پردیس، به مناسبت دهه کرامت و سالروز میلاد امام رضا(ع) با همکاری کمیته روابط عمومی شرکت های پتروشیمی منطقه پارس مراسم شب شعر آسمان هشتم با حضور شاعران برحسته کشوری و منطقه ای در سالن آمفی تئاتر شهرک پردیس برگزار شد.
در این برنامه غلامرضاکافی، هاشم رضازاده، مسعود یوسف پور، عبدالرحیم سعیدی راد، هادی فردوسی مجید عابدی، حیدی منصوری و سیدمرتضی کرمانی از شاعران برجسته کشوری و منطقه ای حضور داشتند که سروده هایی در وصف امام رضا (ع) خواندند.
https://www.pardistown.com/fa-IR/pardistown/4917/news/view/15600/7658/Staging/
کد خبر: ۸۴۶۰۰۲۹
تاریخ: ۱۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۹
در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران مطرح شد؛
فردی که با نوشتن یک نامه ادبی شاعر شد
عبدالرحیم سعیدی راد شاعر و نویسنده کشورمان گفت: زمانی که نوشتن را شروع کردم، از من خواسته شد تا یک نامه ادبی بنویسم.
عبدالرحیم سعیدی راد شاعر و نویسنده کشورمان درباره شروع نویسندگی خود گفت: نوشتن نثر ادبی را از سال ۸۳ آغاز کرده ام، اما قصد این را نداشتم که بخواهم نثر ادبی بنویسم؛ بلکه از من خواسته شد تا یک نامه ادبی از زبان شاعری بنویسم. هنگامی که شروع به نوشتن این نامه کردم متوجه شدم که باید در اشعار نکات شاعرانه بسیاری را رعایت کنم، به همین دلیل بود که تشویق به نوشتن شدم و آن را ادامه دادم.
سعیدی راد ادامه داد: در دورانی که ابتدای نوشتنم بود، نامه هایم را در فضای مجازی منتشر میکردم و این کار را ادامه دادم و نوشتههایم کاملتر میشدند. این نوشتهها برایم اینگونه بود که با خود میگفتم: من با یک مخاطب آسمانی ارتباط دارم. بهتر است بگویم هرکه از ظن خود شد یار من... به همین سبب بود که هر کس میتوانست در ظن خود نکاتی که در شعر وجود دارد را تصور کند.
وی افزود: برایم پیش آمده که مخاطبان یک سری اشعارم را به امام زمان (عج) و یا سایر شخصیتهای دینی نسبت میدادند؛ این نامهها به گونهای نگارش شده اند که میتوان گفت از زبان هر فردی میتواند باشد و جنسیت در این نامهها وجود ندارد. در نتیجه حاصل این نامهها کتابی به نام «دیگر عرضی ندارم» شد که شامل ۵۰ عنوان نامه میشود، بعد از این کتاب این روش ادامه پیدا کرد و به یک نثر ادبی تبدیل و درنتیجه علاقه مندیام به سبک نثر ادبی و نامه نگاری بیشتر شد.
به گفته وی: دکتر سنگری از منتقدان این عرصه بیان کرده است که این سبک نامه نویسی در تاریخ ادبیات ما سابقه نداشته و برای اولین بار است که نامه نویسی به این سبک مهندسی اتفاق افتاده است. نقدهای ایشان من را تشویق کرد که این مسیر را ادامه دهم و در کتاب «باقی بقای تو» و «عرضی ندارم» نامهها را به همین سبک نوشتن ادامه دادم.
سعیدی راد گفت: یک قطعه ادبی میتواند در مورد هر چیزی باشد که دکتر اکرمی در کتاب های مختلف اش انجام داده است که من نام آن را نثر روزنامهای گذاشته ام، در شرایط فعلی در مورد هر موضوعی اعم از مذهبی ، مناسبتی و... قطعه ادبی گفته شده است که تفاوت آنها با کار من است که اینها نامه هستند و نامه نویسی شروعش و پایانی دارد که آغاز آن با سلام و با جملاتی نامه ای همانند همین ، دیگر عرضی ندارم تمام میشود و یک یک مهندسی خاصی دارد و با یک مخاطب آسمانی حرف میزند که هر فردی می تواند باشد.
اصلاحی 1402:
ای ستون محکم بیت الحرام
مادر گل های عالم، السلام !
تشنه مهر توام هر روز و شب
بنده لطف توام هر صبح و شام
شادی ام را هر چه می خواهی بگو!
غربتم را هر چه می خواهی بنام !
هم نمازت بود در جان شعله ور
هم قنوتت بود همرنگ قیام
ای فراتر از زمین و آسمان
بی تو دنیا شد به کام ما حرام
پیش پایت سجده کرده آسمان
پیش رویت ماه شد آیینه فام
بی علی تنهای تنها می شدی
گر نبودی ، سخت تنها بود امام
ای شکوه مرد و زن ! حتی خدا
می برد نام تو را با احترام
عاقبت می گیرم ای بانوی آب
از تمام دشمنانت انتقام
(سعیدی راد)
تهران- ایرنا- یک شاعر و منتقد ادبی از خالق کتاب «صفر مرزی» به عنوان رویش مبارک شجره طیبه شعر انقلاب اسلامی یاد کرد که همچون دیگر شاعران اصیل انقلاب، از همسفران کاروان شعر ولایی و انقلابی است.
در این نشست شاعران و هنرمندانی چون غلامعلی حداد عادل، عبدالرحیم سعیدی راد، بلرام شکلا، مهدی باقرخان، عزیز آذین فرد، محمد علی یوسفی ، نغمه مستشار نظامی، عاطفه جوشقانیان، سمانه خلف زاده ،فاطمه ناظری، سمانه رحیمی، مریم کرباسی، مریم بشر دوست ، سارا عبدالهی فر، صبا فیروزی، فاطمه نانی زاد، سیده کبری حسینی بلخی و مهسا ایمانی حضور داشتند
https://www.irna.ir/news/85115914/
عصر روز چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ نشست نقد و معرفی کتاب عشق به زبان فارسی با حضور محمود اکرامی، عبدالرحیم سعیدی راد، نغمه مستشارنظامی، اسماعیل امینی و مرضیه محمدزاده در غرفه نهاد در سی و چهارمین دوره نمایشگاه بین المللی کتاب تهران برگزار شد.
http://iranpl.ir/xp4S
بالأخره بعد از چهار سال دوباره شاعران به دیدار مقام معظم رهبری رفتند. خبرنگار مجله مهر روایتی از این دیدار نوشته است؛ از اتاق سیگار تا شعرخوانیها و حواشی این دیدار.
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله - جواد شیخ الاسلامی: آخرین سالی که دیدار رهبری با شاعران در نیمه ماه مبارک رمضان برگزار شد، سال ۹۸ بود. آن سال من از حضور در این جلسه بیتوفیق بودم، اما امسال بعد از چهار سال بنا بود دوباره این دیدار تجدید شود و منتظر بودم دوباره از نزدیک شاهد مهمترین گردهمایی شاعران کشورمان باشم. دیداری که درباره آن بسیار گفتهاند و شنیدهایم، اما باز هیچ چیزی از اهمیت آن کم نمیکند و کماکان نمیتواند به تمامی اهمیت آن را آشکار کند.
صاحب مجلسی که خود شاعر و شعردوست و منتقد است
هر سال که در این شب شعر ملی شرکت میکنم، به این فکر میکنم که کدام رهبر در کدام گوشه دنیا مانند مقام معظم رهبری آشنا به شعر و ادبیات و هنر و فرهنگ باشد؟ کدام رهبر را سراغ داریم که جدا از شأن مذهبی و فقهی و سیاسی، شأنی بیبدیل در ادبیات و شعر داشته باشد؟ خود شاعر باشد و از قدیم مأنوس با دیوان شعراء بزرگ زبان فارسی و همنشین با شاعران معاصر؟ از جوانی در جلسات شعر خراسان و تهران شرکت باشد و با اخوان و شهریار و سایه و… همراه و همدل باشد، از آنها دفتر بگیرد و دفتر بدهد و شعر برایشان بخواند و شعر برایش بخوانند؟ جدا از علاقه به شعر و ادبیات، کدام رهبر است که خود در مقام نقد ادبی صاحب نظر باشد و شعر شاعران را به دقت منتقدان ادبی به بوته نقد بکشد و نکته بگوید و نکته بشنود؟ از هر دریچهای که به این دیدار و صاحب مجلس آن نگاه کنیم، جذاب است و دوستداشتنی و مهم.
کارتهای دیدار خصوصی؛ با مهر مهمان ویژه!
فکر کنم پنجشنبه هفته پیش بود که از شمارهای ثابت تماس گرفتند و دعوت به حضور کردند. تأکید کردند که رأس ساعت ۳ چهارشنبه ۱۶ فروردینماه خودم را به مسجد آیتالله خامنهای حوزه هنری تهران برسانم و کارت دعوتم را تحویل بگیرم. شادمان از برگزاری دوباره این دیدار، منتظر چهارشنبه ماندم. از خانه تا حوزه هنری راهی نیست. ساعت سه آماده میشوم و بیرون میزنم. سه و نیم نشده، رسیدهام به حوزه هنری. از در که وارد میشوم، خیل دوستان و شاعران و آشنایان را میبینم که با شوق و ذوقی آشکار، هر یک گوشهای از حیاط حوزه مشغول گفتگو هستند. بعضی میدانند قرار است شعر بخوانند و بعضی نه. بعضی نگراناند که آیا امسال نوبت به آنها خواهد رسید که شعر بخوانند یا نه؟ وضو میگیرم، از پلههای مسجد بالا میروم و خودم را داخل مسجد میرسانم. میزی گذاشتهاند و روی آن کارتهای ویژه دعوت را چیدهاند. جلو میروم و کارتم را میگیرم؛ روی کارت عکسی قدیمی از من گذاشتهاند که سالهای گذشته تحویل دادهام. یک مهر «مهمان ویژه» هم روی آن چاپ شده که اختصاصی دیدارهای خصوصی با رهبری است. شماره صندلی ۱۴۴.
شاعرانی که امیدوار به شعرخوانیاند
دارم از مسجد بیرون میروم که دوست شاعر رضا شیبانی را میبینم. میگوید تو که با بزرگان رفیق هستی، سفارش کن من شعر بخوانم. میگویم من اگر بین بزرگان ارج و قربی داشتم خودم بعد از ده یازده سال حضور در این جلسه، تا حالا شعر خوانده بودم! شوخی میکنیم و درباره چند و چون جلسه صحبت میکنیم. رضا شیبانی از شاعران خوب تبریز است و قبلاً یکبار شعرخوانی کرده. توی حیاط تعدادی دیگر از دوستان شاعر را میبینم و حال و احوال میکنیم. سعید تاجمحمدی دوست قدیمی و شاعر کتاب «دقایق» از آنهاست. از او که مدتی است مدیر آموزش و پرورش کاشمر هم شده، درباره مشغولیتهای کاریاش حرف میزنیم. سعید هم تا امروز شعرخوانی نداشته. یادم نمیرود اولین روزی که با هم آشنا شدیم. من زودتر از او به جلسات و انجمنها و دورههای آموزشی شعر در مؤسسه شهرستان ادب راه یافته بودم. او تازه به دانشگاه فرهنگیان مشهد آمده بود و دوست داشت با شاعران مشهد آشنا شود. قرعه فال به نام من زدند و با پیامک و گفتگوی شفاهی با هم، جلوی دانشگاه فرهنگیان قرار گذاشتیم. پسر خوب و صاف و صادقی بود که از همان اول با هم جفت شدیم. بعدها در دورههای آموزشی شعر آفتابگردانها در مؤسسه شهرستان ادب و جلسات و انجمنهای مختلف این دوستی ادامه یافت و مستحکمتر شد. حالا خوشحالم که در کارش موفق شده و به عنوان نیروی جوان و تازهنفس به او اعتماد کردهاند و به عنوان مدیر آموزش و پرورش کاشمر انتخابش کردهاند. از او میپرسم برای شعرخوانی چیزی به او گفتهاند؟ میگوید نه. دوست دارد شعر بخواند. میگوید کتابم امسال نامزد چند جایزه معتبر و ملی بوده است؛ امیدوارم امسال به من فرصت بدهند. میگویم انشاالله.
امسال شلوغترین دیدار رهبری با شاعران است
کم کم همه کارتهایشان را تحویل گرفتهاند و باید سوار اتوبوس شویم. با دیدن تعداد اتوبوسها با خودم میگویم امسال جمعیت خیلی زیاد است. پنج یا شش اتوبوس جلوی حوزه منتظر شاعران هستند. همینطور چشمی نزدیک ۲۵۰ نفری هستیم. از همین ابتدای راه کمی میخورد توی ذوقم. سالهای قبل تعداد مهمانان نهایتاً ۱۵۰ نفر بود. برای همین فرصت بود که قبل از نماز خدمت رهبری برسیم، حال و احوال کنیم، اگر کتابی یا نامهای داریم تقدیم کنیم و لحظاتی با رهبری خلوت کنیم. با این جمعیتی که امسال میبینم انگار دیگر خبری از گفتگوی بیواسطه و رو در رو با رهبری نیست. برای من که هر سال چند لحظهای با رهبری صحبت میکنم، کتابی تقدیم میکنم، درخواستی دارم، یا درد و دلی، این خوب نیست! بعد که به جلوی در فلزی بیت رهبری میرسیم، شصتم خبردار میشود که تعداد مهمانان امسال ۲۸۰ نفر است! تازه این به غیر از مهمانان خاص و مدیران بالانشین و خواص است که بدون دعوت از سمت حوزه هنری به دیدار میآیند. طبیعتاً بعضیها هم از سمت خود بیت در جلسه حضور پیدا میکنند و این یعنی لااقل جمعیتی بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ نفر. یکی یکی درها را پشت سر میگذاریم و رد میشویم. تا رسیدن به حسینیه و محل برگزاری دیدار، حداقل پنج شش باری بازرسی میشویم. قبل از ورود هم موبایل و ساعت هوشمند و هندزفری و کلید و هرچه هست را تحویل میدهیم. یکبار تا آخرین بازرسی میروم ولی میبینم ساعتم را فراموش کردهام. باز همه درها را برمیگردم تا ساعت را تحویل دهم. دوباره این مسیر را میروم و به آخرین ورودی میرسم. باز میبینم کارت ملی را هم تحویل دادهام. میگویند اگر ما راه بدهیم، ممکن است بازرسی بعدی راه ندهد. باز همه مسیر را برمیگردم تا کارت شناساییام را با خودم بیاورم. حالا که دوباره این مسیر را برمیگردم بچههای سپاه ولی امر هم میشناسندم و به خنده میگویند باز چی را جا گذاشتی؟ این بار دیگر رد میشوم. تعداد حاضران خیلی چیزها را تغییر داده است؛ یکی از آنها محل برگزاری نماز جماعت را! قبلاً حیاط بیت بود و بین گلها و سبزهها و درختهایی که هرسال رهبری در روز درخت میکارند؛ اما امسال در یک فضای بسته! همان جایی که قرار است دیدار برگزار شود.
کرونا و حفظ فاصله و کتابهایی که تقدیم نشد!
صندلیها چیده شده. تعداد ردیفها نشان میدهد امسال چقدر مهمان داریم. بین صندلیها جانماز پهن کردهاند و مهر گذاشتهاند. ردیف سوم مینشینم و منتظر رهبری. هرسال این لحظات را در حیاط تجربه میکردیم. بادی خنک میوزید و درختان حیاط فضا را دلانگیز کرده بودند. رهبری که میآمدند، تا اذان مغرب یک ربع بیست دقیقهای فرصت بود تا شاعران خدمتشان برسند و گپ و گفت کنند. مدام دلم برای حیاط تنگ میشود. کاش امسال هم نماز جماعت و دیدار اولیه با رهبری در حیاط رقم میخورد. حیف. بیست دقیقه تا اذان مانده که با صلوات حاضران میفهمم رهبری وارد سالن شده است. بلند میشوم، به سختی میبینم و مینشینم. برای ایشان صندلی روبروی جمعیت گذاشتهاند که بتوانیم بهتر ببینیمشان. کتابهایی که شاعران برای هدیه به رهبری آوردهاند را روی یک میز گذاشتهاند. روحانی سن و سال داری از جمعیت میخواهد به خاطر کرونا از دور کتابشان را به رهبری تقدیم کنند. کسی نباید نزدیک شود و اگر هم کسی نکتهای دارد، باید از همان جایی که ایستاده بیان کند. به دلم نمینشیند ولی چارهای نیست. کرونا دوباره دارد جولان میدهد و باید رعایت کنیم.
وقتی یکی از جذابترین قسمتهای دیدار از دست میرود...
رهبری روی صندلی نشستهاند و از همان جا یکی یکی به شاعران سلام میکنند و پاسخ سلام میدهند. لبخندی بر لبشان است و با دیدن هر یک از بزرگان شعر و ادبیات، آن را تجدید میکنند. سلام و احوالپرسی شاعران با رهبری شروع نشده که یک نفر از بین صفوف بلند میشود و با صدای بلند قصد شعرخوانی میکند. تا شروع میکند میفهمیم که شاعری عربزبان است. شعرش را با صدای بلند و حماسی میخواند. او هنوز ننشسته شاعر بعدی بلند میشود. او هم شعری به زبان عربی میخواند. نفر دومی مینشیند، نفر سومی بلند میشود. همه با هم مسابقه شعرخوانی گذاشتهاند! سه چهار نفر اولی عربزبان هستند. رهبری به شوخی میگوید «جلسه کلاً عربی شد!». نفر پنجم به ترکی، نفر بعدی به فارسی، نفر بعدی شعر فارسی. انگار قصد ندارند بی خیال شوند. یک نفر هم جلوی من نشسته که چند دقیقه است به حالت نیمخیز منتظر است تا بلافاصله بعد از تمام شدن شعر نفر قبلی، بلند شود و شعر بخواند. از شانس بدش یک نفر زودتر از او بلند میشود. عجب گیری کردیم. تا الآن هفت هشت نفر بلند شدهاند و با صدای بلند شعر خواندهاند. حوصله خیلیها از این شعرخوانیهای بیوقت سر میرود و آهسته صدای نچ نچشان بلند است. تلاش میکنم دوست صف جلویی را منصرف کنم ولی ناگهان میایستد و شروع میکند به شعرخوانی. او هم شعری عربی میخواند، با صدای رسا. با این شعرخوانیها عملاً فرصت گپ و گفت شاعران با رهبری از دست میرود. حیف! یکی از جذابترین قسمتهای دیدار اینطوری از دست رفت...
اقتصاد مقاومتی و افطار مقاومتی / دست آشپز بیت درد نکند!
بالاخره اذان میدهند. همان صدای همیشگی و همان مؤذن همیشگی بیت رهبری. خیالمان راحت میشود که بالاخره این شعرخوانیهای بیوقت تمام شدند. ولی مگر ممکن است؟ بین نماز مغرب و عشا یکی دیگر از شاعران شروع میکند به خواندن شعر! باورم نمیشود. سعی کرده شعری در فضای مناجات باشد که به نماز هم بچسبد! نچنچها بلند میشود و شعر تمام. نماز دوم را میخوانیم. رهبری به خاطر روزه بودن شاعران، نماز را زود تمام میکنند. بعد از تسبیحات، سر سفرهها مینشینیم. افطاری به خاطر اقتصاد مقاومتی، واقعاً مقاومتی شده است. هم حجم غذا و هم تنوع غذا با سالهای قبل تفاوت دارد. ولی انصافاً آشپز بیت کارش درست است. همه تشنه و گشنهایم. بدون اینکه چای بخورم، برنج و مرغ را به بدن میزنم و با هر قاشق به آشپز درود میفرستم. خیلی خوشمزه است، ولی سیر نمیکند. شاید آشپز هم از تعداد شاعران شگفتزده شده و حساب و کتابش به هم ریخته! نمیدانم.
اتاق سیگار؛ امتیاز ویژه کارکنان بیت به شاعران اهل دخان! / صفر تا صد ماجرای اتاق سیگار در بیت رهبری
واقعاً حیف نیست این قسمت از دیدار را روایت نکنم؟ هنوز افطار نکردهایم که اهل دخان دنبال اتاق سیگار هستند! بعضی که سال اولشان است میگویند ما شنیده بودیم برای دیدار شاعران یک اتاق مخصوص تدارک دیدهاند که مخصوص کشیدن سیگار است. آنهایی که تجربه دارند میگویند سالهای قبل که نماز جماعت توی حیاط برگزار میشد، یک گوشه اتاقی تدارک دیده بودند که معروف بود به اتاق سیگار. توی آن هم انواع و اقسام سیگارها را برای شاعران تهیه کرده بودند و خلاصه عیش همه جور بود. اما قضیه امسال هنوز مشخص نیست. هم محل برگزاری نماز جماعت تغییر کرده، هم محل برگزاری جلسه. یعنی ممکن است امسال خبری از اتاق سیگار نباشد؟ من که امسال با خودم عهد کرده بودم اتاق سیگار را از دست ندهم، همراه با دوستان اهل دخان سراغ یکی از نیروهای سپاه ولی امر را میگیریم. میگوید چرا نباشد؟ مگر میتواند نباشد؟ دیدار شاعران با همه دیدارها فرق میکند. در هیچ دیداری امکان ندارد چنین فضایی فراهم شود. اینجا و سیگار؟! ولی خب رهبری شاعران را خیلی دوست دارند. ظاهراً یک سال توی بازرسیها سیگار و فندک استاد یوسفعلی میرشکاک را میگیرند و نمیگذارند با خودش به داخل ببرد. وقتی رهبری متوجه میشوند بیحوصلگی استاد میرشکاک به خاطر سیگار است، دستور میدهند از این به بعد برای سیگار کشیدن شاعران فضایی فراهم کنند! از همان سال است که یک گوشه را به سیگار کشیدن شاعران اختصاص میدهند. من که سالها ماجرای اتاق سیگار را شنیده بودم، تا خودم ندیدم باور نکردم...
اتاق سیگار یک استثنا است و فقط برای دیدار با شاعران مهیا شده است
دوست سپاه ولی امری ما را به سمت تجمع اهل دخان راهنمایی میکند. چند قدم دورتر از سالن افطار، در را باز کرده بودند و پشت آن چند تا میز، چند تا بسته سیگار، چند تا فندک و چند تا جاسیگاری فراهم کرده بودند. کسانی که اهل دود بودند، بی درنگ به اینجا شتافته بودند و چشمشان از دیدن این پذیرایی جانانه رنگی شده بود. از کسی که پلاستیک سیگارها دستش بود میپرسم این ماجرا مال هر سال است؟ با خنده میگوید بله. هرسال خودمان انواع سیگارها را تهیه میکنیم، میآوریم و خودمان هم جمع میکنیم. او هم تأکید میکند که این اتفاق فقط برای دیدار شاعران رقم میخورد. بعد هم به شوخی میگوید اگر کم و کسری دارید بگویید! یکی دو نفر هم شوخیشان گل میکنند و اسم دو تا برند مشهور را میبرند. دوستمان با جدیت زیادی توضیح میدهد که میخواستم بگیرم، ولی تمام کرده بود! خب چرا از خودمان پنهان کنیم؟ شاعران سیگاری کم نیستند. همه شاعران سیگاری نیستند، ولی در یک دیدار چندساعته و چند صد نفری، طبیعی است که تعدادی از آنها سیگاری هستند و نیاز به سیگار دارند! فقط از رهبری برمیآید که تا این حد حواسش به شاعران باشد. وگرنه بیت رهبری کجا و سیگار کجا؟ این خرق عادت، هم نشان میدهد چرا شاعران تا این حد رهبری را دوست دارند، و هم نشان میدهد رهبری برای شاعران چه ارج و قربی قائل هستند. کنار اهل دخان سیگاری دود میکنیم و تا مراسم شروع نشده خودمان را به محل برگزاری جلسه میرسانیم.
شروع شعرخوانیها؛ نه خیلی دلچسب و قوی، اما امیدوارکننده
تا برسیم قاری شروع به قرائت قرآن کرده است. کوتاه میخواند و مختصر. وقت کم است و شاعران بسیار. امسال هم مثل سال ۹۸ اجرای جلسه بر عهده استاد مرتضی امیری اسفندقه است. امیری اسفندقه به شاعران خوشامد میگوید و از برگزاری دوباره این جلسه ابراز خوشحالی میکند. بین صحبتهای آقای اسفندقه، استاد میرشکاک از اتاق سیگار راهی جلسه شده است و روی صندلی خودش مینشیند. رهبری با دیدن میرشکاک با حالت محبتآمیز و سراسر احترام دستشان را روی سرشان میگذارند و به میرشکاک سلام میکنند. میرشکاک هم مثل همیشه دستش را روی سینه میگذارد و «فدای شما» میگوید و مینشیند. اولین شاعری که دعوت به شعرخوانی میشود استاد علی موسوی گرمارودی است. آقای گرمارودی تکیده شده و دیگر به سختی راه میرود. نرم و آهسته حرف میزند و به سختی حرفهایش شنیده میشود. میگوید قصیدهای برای امام حسن (ع) دارم ولی چون میخواهم وقت به کسانی که اینجا کمتر شعر خواندهاند برسد، آن را نمیخوانم. در عوض دو شعر آزاد و یک شعر نیمایی میخواند. صدای آقای گرمارودی بسیار ضعیف است. از طرفی انگار میکروفون و بلندگوها تنظیم نیستند. به سختی میفهمم آقای گرمارودی چه میخواند. انگار رهبری هم به خوبی شعر را نمیشوند، برای همین میگویند صدا را درست کنید. دو شعر اول آقای گرمارودی را نمیشنوم. شعر بعدی ایشان تقدیم شده به شهید حججی و مدافعان حرم:
«داشت میرفت، خم شد و بوسید
طفل خود را که گرم بازی بود
و کلاه خیال بر سر داشت
نگهش سوی همسرش چرخید
که رخ از اشک دیدگان، تر داشت
مرد از عمق سینه آه کشید
چرخش دیدگان مشتاقش
سوی همسر به روی ماه دوید»
بعد از تمام شدم شعر آقای گرمارودی، رهبری به نکته دقیقی اشاره میکنند که اگر ایشان بیان نمیکردند شاید کسی جرأت نمیکرد به استاد گرمارودی ابراز کند. رهبری میگویند «آفرین، ولی این نیمایی نیست. شبیه چهارپاره و اینهاست. چون تفاوت سیلابهای مصارع یکی از اصول شعر نیمایی است. اینجا شما همه مصرعها را با یک اندازه آوردید». از دقت رهبری و نقد صریح و دقیقشان به وجد میآیم و با خودم میگویم خوب است که رهبری در نقد شعر با کسی تعارف ندارد! حتی اگر آن فرد استاد موسوی گرمارودی باشد...
شاعر بعدی «فرید» است. امیری اسفندقه ابیاتی از شعرهای درخشان فرید را میخواند و در تمام و کمال خواندن شعرها هم چیزی کم نمیگذارد. فرید همان شاعری است که «کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود» را سروده است. فرید کمی درباره شعرش صحبت میکند و رهبری میگوید «شعرتان از نثرتان بهتر است». جمعیت میخندد. خود فرید هم.
ایران سرفراز! ایران سربلند!
ایران پاک باز! ایران هوشمند!
هرچند داغداری و هرند خسته دل
هرچند سوگواری و هرچند دردمند
تا دشمن حسود تو از خشم جان دهد
با دوستان سوتهدل خود بگو بخند
خوش باش ای فلات شهیدان که دیر نیست
دستان شرقی تو بت غرب بشکنند
با کربلا گل تو سرشته است، چون تو راست
با آن بهشت خاطره پیوندی ارجمند
ایران بی شهید و شهادت چه ظلمتی است
یعنی تو را ز ظلمت و وحشت بیاکنند؟
این بوی کربلاست که مستانه میوزد
از کاکل سفید دماوند تا سهند
زلفی ز بانوان تو از شانه عفاف
بیرون مباد تا که پلشتان به هم زنند
ما گردی از تو را به صبا هم نمیدهیم
هستیم همچو کوه بر این نقطه پایبند
شمعی ز مهر فاطمه در من شکفت و گفت
ایرانیان پاک پروانه مناند
گفتم ولی گروهی از اینان… اشاره کرد:
محتاج توبهاند ولی پاکدامناند
گفتم ولی گروهی از اینان… اشاره کرد:
کم را فرو گذار بسان پاکدامناند
خاتون صبح زلف سر شانه کرد و گفت
برخیز خوابهای تو هم سایهروشناند
با اهل شب حکایت ظلمات تا به کی؟
با اهل روز قصه خورشید تا به چند؟
بعد از شعر فرید، رهبری شعر او را قرص و محکم و مضموندار و درست و بی حشو خواندند و از او تشکر کردند. اگرچه در یکی از بیتها مشکل وزنی دیدند و زیر لب نسخه درست آن را زمزمه کردند: «ایرانیان پاک چو پروانه مناند» …
شاعری بعدی یوسفعلی میرشکاک بود که گفت همین دیشب سیاهمشقی برای حضرت زهرا (س) نوشته که چکشکاری هم نشده، ولی قصد دارد همان را بخواند.
دین و دنیای توأمان زهراست
از زمین بگذر، آسمان زهراست
سروِ آزاد نقشبند ازل
غایتِ سیر این جهان زهراست
هرچه بینی از او نشان دارد
برترین شأن بینشان زهراست
روح اردیبهشت و فروردین
ماه خرداد جاودان زهراست
شعر میرشکاک به جلسه شور و حالی میدهد. نشان میدهد هنوز میتوان از پیشکوستها شعر خوب شنید. در صورتی که در همین جلسه بعضی پیشکسوتها شعرهایی خواندند که تقریباً هیچ نشانی از سابقه ادبیشان نداشت و فقط به خاطر پیشکسوتی و تعارفات مرسوم در لیست شعرخوانان قرار داشتند.
رهبری «طیبالله» ی به میرشکاک میگوید و ادامه میدهد: انشاالله که مورد رضای حضرت زهرا (س) قرار بگیرد، هم خودتان، هم شعرتان.
وقتی رهبری با حافظه دردسرساز امیری اسفندقه شوخی میکنند!
اسفندقه بعد از شعر میرشکاک یادی از مرحوم شکوهی میکند و یاد شعرهای فاطمی آن مرحوم را زنده میکند. بعد یک شعر او را از اول تا آخر میخواند. رهبری که میبیند اسفندقه دارد بیشتر از شاعران مهمان شعر میخواند با خنده میگوید «یکی از گرفتاریهای این جلسه حافظه خوب آقای اسفندقه است. همینطور میخواند دیگر!». هم رهبری و هم جمعیت میخندند و اسفندقه متوجه میشود که دارد زیادی از حافظهاش استفاده میکند. پس شاعران بعدی با فاصله و وقت کمتری دعوت میشوند.
مهرداد مهرابی شاعر بعدی است. او غزلی با این مطلع برای امام حسن مجتبی (ع) میخواند:
شمشیر تو در نیام گل کرد
از صلح تو صد قیام گل کرد
نام تو به جلوه تا درآمد
معنای تمام و تام گل کرد
شاعر بعدی قادر طهماسبی است. او از دو شهید حادثه تروریستی شاهچراغ یاد میکند؛ شهیدان هوشنگ خوب و امید خوب. پدر و پسری که در این حادثه به شهادت رسیدند.
او سپس غزلی با این مطلع میخواند:
اگر مانند هیزم تن به خاکستر شدن دادم
چه غم؟ آویشن کوهی نخواهد رفت از یادم
نیاکانم درختان اصیل زاگرس بودند
شکوفا میشود با هر درختی روح اجدادم
تا این جای جلسه شعرها، لااقل من را، چندان نگرفتهاند. به جز شعر فاطمی استاد یوسفعلی میرشکاک که نشان میدهد شعر ایشان هنوز فخامت و بلاغت و شخصیت میرشکاکانه خودش را دارد، بقیه شعرها چنگی به دلم نزدهاند. فائزه زرافشان شاعر بعدی است که میکروفون را مقابلش میگذارند. مطلع شعرش این است:
زنم که آینگی حسن انتخاب من است
زبان مادریام شعر بی نقاب من است
به لمس شاپرکی تازه میشود جانم
خمیدن قد گلبونهای عذاب من است...
نه. به من نمیچسبد. توی ذهنم یکی یکی بیتها را نقد میکنم. یعنی چه زنم که آینگی حسن انتخاب من است؟ یعنی من زنی هستم که آینگی میکنم؟ یا یعنی من زنی هستم که انتخاب من آینگی است؟ یا یعنی خوبی انتخاب من آینگی است؟ مصرع دوم؛ زبان مادریام شعر بی نقاب من است. یعنی چه؟ به جز یک تعریف کلی از زبان مادری با عنوان شعر بی نقاب، این مصرع چه لطفی دارد؟ چه میخواهد بگوید؟ حرفها گنگاند. لااقل من نمیفهمم…
البته رهبری شاعران را از تحسین و محبت خود دست خالی برنمیگردانند. به همین دلیل هر شعری که خوانده میشود، حتماً شاعر را تشویق میکنند. گاهی هم توی یک شعر فقط از یک مصرع یا یک بیت به طور مخصوص تعریف میکنند که نشان میدهد از آن شعر فقط همین یک مصرع یا یک بیت را پسندیدهاند. نقدی که در کمال محبت و حیا ابراز میکنند و اگر کسی نکتهبین باشد، میفهمد...
شاعر بعدی خانم «الهام صفالو» است که میگوید شعرم را به خاک چادر مادرمان حضرت زهرا (س)
تقدیم میکنم. من نمیفهمم چطور میشود شعر را نه به خود حضرت، بلکه به خاک چادر حضرت تقدیم کرد، ولی شاعر شروع میکند:
دستاس عالم است به دستان مادرم
میچرخد عاشقانه به فرمان مادرم
عمری زمین و هرچه در آن هست و آسمان
هر یک نشسته گوشهای از خان مادرم
سیاسیترین شعر دیدار؛ دلتنگ شعرهای معلم و امیری اسفندقه...
حسین خزایی شعری سیاسی و اجتماعی متأثر از اتفاقات سال گذشته دارد. شعر طولانی است و بسیار صریح و سیاسی. خود شاعر نیز با صدای بسیار بلند شعرش را میخواند. نزدیک ۷ دقیقه شعرخوانیاش طول میکشد. قبل از شعرخوانی هم میگوید ما فقط شعر نمیگوییم، بلکه تا آخرین نفس پای آرمانهای شما خواهیم ایستاد.
من از تو معترضتر هستم اما اعتراض این نیست
چنین سوزاندن هر مسجد و هر بانک و ماشین نیست
من از تو معترضتر هستم اما اعتراض من
بیانش با چماق و سنگ و بطریهای بنزین نیست
سزای حافظ امنیت و ناموس این ملت
شعار بیشرف یا فحش ناموسی و توهین نیست
من از تو معترضتر هستم اما خوب میدانم
که کام هیچکس جز دشمن از آشوب شیرین نیست
من از تو سفرهام خالیتر و کوچکتر است اما
برای گریه کردن شانه بیگانه تسکین نیست...
شعر از اینها طولانیتر است و کمی فضای جلسه را عوض میکند، اما بیش از حد شعارزده و سیاسی است. وقتی یادم میافتد که یک زمانی امیری اسفندقه با شعر «ایران من! بلات، مهل، بر سر آورند»، یا علی معلم با شعر «دریغ است از ولی اما ولی تنهاست بی مردم / علی، آری علی، حتی علی تنهاست بی مردم» بعد از بحرانهایی مثل سال ۸۸ در این جلسه شعرخوانی داشتند و بهترین و عالیترین نمونه از شعر اجتماعی و سیاسی و اعتراضی را ارائه میدادند، دلم میگیرد که چرا حالا باید به وضعی برسیم که سیاسیترین شعر مهمترین گردهمآیی شاعران انقلاب، باید این شعر باشد؟ مشکل از شاعران است که شعر اجتماعی و سیاسی خوب ندارند، یا اشکال از سمت هیأت انتخاب شعرهاست؟ نمیدانم. هرچه هست، فکر میکنم اگر قرار است شعر سیاسی در این جلسه خوانده شود، باید بهترین نمونههای آن باشد. همانطور که انتظار میرود بهترین شعرهای عاشقانه، آئینی، دینی، طنز و… در این دیدار خوانده شوند.
رهبری بعد از شعرخوانی شاعر میگویند شما مضمون یک سخنرانی یکساعته ما را در یک شعر بیان کردید. گفتید من از تو معترضتر هستم، انشاالله وضعیت جوری بشود که امثال شما بچههای خوب هیچگونه اعتراضی نداشته باشید. ضمناً سفرهتان هم از آن کوچیکی یک خورده بیرون بیاید! و نیاز به گفتن نیست که این جمله آخر را با کنایه گفتند، بلکه آنها که باید بشنوند.
جولان شعرهای موضوعی و خلأ شعرهای عاشقانه در دیدار شاعران با مقام معظم رهبری
در مجموع نزدیک ۴۰ نفر در این جلسه شعر خواندند. از افشین علاء بگیرید تا حداد عادل، از علیمحمد مؤدب بگیرید تا محمدمهدی سیار و میلاد عرفانپور، از جوانها آقای محمدجواد شرافت، محمود حبیبی کسبی، سعید تاجمحمدی، محمدامین اکبری، مهدی جهاندار، محمدحسین نجفی، حسن خسرویوقار، و از خانمها زهرا سپهکار، لیلا حسیننیا، مریم زندی، رباب کلامی و دیگران و دیگران. رفته رفته با شعرخوانی جوانترها حال جلسه هم تازهتر میشد و شعرها شنیدنیتر. اگرچه در این بین مشخص بود انتخاب بعضی شعرها تنها برای پر کردن بعضی موضوعات در جلسه بود. مثلاً شعرهایی که برای شهید فخریزاده، کادر درمان، شهدای مدافع حرم، حاج قاسم سلیمانی و موضوعات سیاسی نوشته شده بودند، حتی با وجود اینکه شعرهای بسیار معمولی و گاهاً نازلی بودند، برای قرائت انتخاب شده بودند. گویا شعرها بر اساس یک فرم و چهارچوب موضوعی مشخص، و نه لزوماً کیفیت و خلاقیت و کشف و زیبایی، توسط هیأت انتخاب گزینش شده بودند. در صورتی که باید اولویت اصلی قوت و کیفیت آثار میبود، نه موضوع آنها. مثلاً یکی از شعرهایی که جای آن در این دیدار بسیار خالی بود، شعرهای عاشقانه بود. بخش بسیار بزرگی از ادبیات کلاسیک ما را ادبیات عاشقانه در بر گرفته است، ولی در دیدار ماه رمضانی شاعران با مقام معظم رهبری، شعرهای عاشقانه کمترین سهم را داشتند. شاید تنها یک یا دو شعر عاشقانه خوانده شد. این در صورتی است که رهبری در سالهای گذشته علاقه و توجه خودشان به شعر عاشقانه خوب را نشان دادهاند. شاهد مثال آن هم یکی از سالها بود که رهبری بعد از اینکه دیدند هیچ شعر عاشقانهای خوانده نشد، از شاعر خوب کشورمان دکتر محمدمهدی سیار خواستند شعر بخواند و روی شعر عاشقانه هم تأکید داشتند.
شعر هنوز یک رسانه مؤثر و کارآمد است / مقایسه درست سینما و شعر در بیان رهبری
هرچه بود، برگزاری دوباره این مراسم جانی دوباره به ادبیات و شعر کشورمان داد. بعد از سه چهار سال دوری، دوباره مهمترین و بزرگترین شب شعر کشور برگزار شد و شاعران شعرهایشان را در مقابل عالیترین شخصیت ملی، مذهبی و سیاسی کشور قرائت کردند. در پایان مراسم مقام معظم رهبری با بیان اینکه خوشبختانه شعر در کشور ما هم از نظر تعداد شاعران و هم از نظر تعداد مخاطبان شعر رشد قابل مشاهدهای داشته است، خواندن شعر خوب را جزو برترین لذتها خواندند. رهبری شعر را یک رسانه مؤثر و کارآمد خواندند و ضمن مقایسه آن با سینما تأکید کردند اگرچه امروز سینما یکی از ابزارهای مؤثر در عالم رسانه است، ولی هیچ هنری جایگزین شعر نمیشود؛ چرا که یک فیلم را یک بار و دو بار و سه بار میبینند، ولی یک شعر میتواند برای صدها و هزاران سال زنده بماند و مؤثر باشد.
با وجود همه نقدها، این تنور گرم شده است و سالهای آینده گرمتر خواهد شد
صحبتهای رهبری درباره شعر به انتها رسیدند و فکر میکنم ایشان هم از شنیدن اینهمه شعر، آن هم تا حدود ۱۲ شب، خسته شدند و نیاز به استراحت داشتند. بعد از سخنرانی، کسانی که نکتهای و سختی و نامهای داشتند خودشان را به رهبری رساندند. کسانی که کاری نداشتند هم به سمت درهای خروجی راه افتادند. از گیتهایی که آمده بودیم یکی یکی خارج شدیم و به خیابان رسیدیم. کسانی که برای بار اول شعرخوانی کرده بودند، گوشیها را تحویل گرفته بودند و داشتند این خوشحالی را با خانواده قسمت میکردند. بعضیها هم گوشه و کنار پیادهرو داشتند درباره چند و چون دیدار صحبت میکردند. ناگفته مشخص است که تعداد زیادی هم بودند که به انتخاب شعرها نقد داشتند. هرچه هست، این تنور دوباره گرم شده و امیدواریم در سالهای آینده با قدرت بیشتر به کارش ادامه دهد.
کد خبر 5748027
ویژگی های ادبیات پایداری
عبدالرحیم سعیدی راد سر داور گروه آثار ادبی و شعر دفاع مقدس نیز در گفت وگوی کوتاهی با «ایران» درآستانه مراسم اختتامیه بیستمین جایزه ملی انتخاب کتاب سال دفاع مقدس پیرامون این رویداد مهم فرهنگی گفت: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بخصوص در اوایل دهه شصت شاهد شکل گیری و بلوغ ادبیات معاصر بودیم. در این دهه، ادبیات جنگ، ادبیات دفاع مقدس و در تعریف کامل تر آن، ادبیات پایداری شکل گرفت.
عمده ترین ویژگی همه این آثار، تعهدی بود که مخاطبان زیادی را به سوی خود جلب کرد و اغلب آثار در این دوران، واقع گرا و با توجه به مناسبات اجتماعی جامعه معاصر ایران نوشته شد. این گونه آثار توانست هویت ایرانی، ملی و مذهبی را تقویت کرده و از نظر القای مفاهیم دینی در جامعه، تحول ایجاد کند. نقش جدی دیگر این گونه آثار، در ماندگاری رویدادهای تاریخی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. یکی از مهم ترین رویدادها و اتفاقات بزرگ مربوط به ادبیات پایداری در دهه های اخیر، برگزاری کنگره های سراسری شعر دفاع مقدس و برگزاری انتخاب کتاب سال دفاع مقدس است که بحق مجالی برای بازخوانی و رشد این اتفاق مهم فرهنگی است.
جشنواره فرصتی برای بروز استعدادها
برگزاری جشنواره های کتاب سال و کنگره های شعر، بستر و جایگاه مناسبی برای بروز و شکوفایی استعدادهای جوانی است که جنگ تحمیلی را از نزدیک درک نکرده اند اما همواره به آثار آن از نزدیک برخورد کرده و آشنا هستند. حضور مادران و پدران شهدا، آزادگان، جانبازان و شهدای تازه تفحص شده که هر از گاهی فضای شهرهای کشورمان را عطرآگین می کنند؛ نمونه های آشکاری از آثار جنگ تحمیلی هستند.
به طور قطع زبان مشترک شاعران نسل های مختلف کنگره های شعر دفاع قدس بیزاری جستن از جنایاتی است که در حق مردم مظلوم، نجیب و در عین حال فداکار ایران عزیزمان، روا داشته ا ند و هنوز هم دست بردار نیستند و اینکه شاعران کتاب های دفاع مقدس می خواهند بگویند مردم ما هویت اصیل ایرانی- اسلامی خود را فراموش نخواهند کرد و همواره بر نشر و یادآوری آن و دمیدن روح فداکاری در جامعه تاکید دارند.
در خصوص کتاب های حوزه ادبیات پایداری؛ در یکی دو سال اخیر تحول زیادی در استان ها بوجود آمده است و برای چاپ کتاب البته جای تامل دارد که اگر حمایت های بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس و سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس نباشد بسیاری از کتاب ها نباید چاپ می شد زیرا وقتی قرار باشد که بسیجی صورت بگیرد و کتاب های حوزه پایداری چاپ شود همه جور کتابی به چاپ می رسد و کتاب های قوی و ضعیف توام هستند.
به عنوان مثال اگر فقط در حوزه شعر بخواهم نظر بدهم برای یک شاعر دفاع مقدس، اگر نگویم یک دوره 10 و 15 ساله ولی چند سال باید طول بکشد تا اشعارش به قدر یک کتاب شوند و لذا انتخاب این دست کتاب ها آن هم برای کتاب سال، کار را سخت تر می کند چرا که کارهای ضعیف و قوی شاعر در کنار هم آمده اند.
در مورد مخاطب کتاب های شعر دفاع مقدس هم جای بحث جدی وجود دارد ولی چون در این حوزه کم کار کرده و کمتر به نقد و بررسی آنها پرداخته ایم فعلا جا دارد چیزی مطرح نشود تا قدری که در این حوزه به اشباع برسیم. اعتقاد دارم هنوز در حوزه دفاع مقدس و مدافعان حرم ناگفته های بی شماری وجود دارد که باید بستری برای چاپ آنها فراهم کرد. به عنوان نمونه عرض کنم که در حوزه شعر کودک و نوجوان خیلی کم کار بوده ایم. در حوزه جنگ شعرها و طنز دفاع مقدس همچنین خانواده های شهدا، جانبازان، آزادگان و... بسیار کم کار بوده ایم. البته هر وقت برای هر کاری بستری فراهم شده در آن خصوص آثار بکر و تازه ای هم خلق می شود.
دیگر اینکه دست اندرکاران در زمینه های غیر کتاب هم باید زمینه سازی کنند و کار را از شکل کاغذی آن فراتر در نظر بگیرند و به سراغ کتاب های صوتی هم که در فضای مجازی جای پای نسبتا محکمی برای خود فراهم کرده بروند تا تولید کتاب گویا با موضوع دفاع مقدس هم گسترش پیدا کند.
دفاع مقدس در بین بانوان شاعر هم گسترش خوبی داشته و کتاب های مستقل خوب و قابل تاملی توسط آنها تولید شده است. در این خصوص هم جا دارد به طور خاص توجه صورت گیرد و در جوایز سهم ویژه ای برای آنها در نظر گرفته شود.
گفتنی است که مراسم بیستمین دوره انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس، امروز در سالن خلیج فارس باغ موزه دفاع مقدس با مشارکت مسئولین، هنرمندان و علاقه مندان برگزار و جوایز آثار برتر به تولیدکنندگان اثر اهدا خواهدشد.
https://www.magiran.com/article/4394128
آسیب شناسی شعر مهدوی
اشاره:
در نشست پاسداشت چهاردهمین سال فعّالیت موعود، بخش ویژه ای نیز به شعر انتظار اختصاص یافت. در این گفت وگوی کوتاه، صمیمی و شاعرانه ـ تعدادی از شاعران برجسته ی کشور که دارای آثاری در موضوع شعر آیینی و شعر انتظار هستند ـ درباره ی معنای شعر و شاعر و همچنین چگونگی شعر انتظار، به تبادل نظر پرداختند.
شاعران حاضر عبارت بودند از: آقایان ابوالقاسم حسینجانی (شاعر نامدار و سراینده ی شعر: «جاده و اسب مهیاست، بیا تا برویم»)، رضا اسماعیلی (شاعر و منتقد ادبی)، عبدالرّحیم سعیدی راد (شاعر، نویسنده) و آقای رفیعی (نویسنده، مترجم و پژوهشگر).
علی محمد رفیعی: رسالت شعر و شاعر
در مقدّمه آقای سید علی محمّد رفیعی که خود از نویسندگان و پژوهشگران شناخته شده روزگار ماست، گفت:
می خواهیم درباره شعر انتظار و انسان منتظر صحبت کنیم. من برای مقدّمه، تعریفی از شعر و ویژگی های شعر ارائه می کنم و بعد پرسشی را از دوستان عزیز خواهم داشت. در یک جمله شعر، هنر است. هنر نیز پدیده ای است مرکب از دو چیز: اوّل خلاقیت و دوم زیبایی. اگر خلاقیت باشد ولی زیبایی نباشد، چیزی است شبیه اختراع که اختراع لزوماً زیبا نیست. امّا اگر زیبا باشد و خلاقیت در آن نباشد، تقلید است مثل دستگاه چاپ که یک تصویر را تکرار می کند. در این میان ادبیات هنر است و هنر زبان است مثل نقاشی که هنر رنگ و خوشنویسی که هنر نگارش و موسیقی که هنر صدا و مجسّمه سازی که هنر حجم است. ادبیات هنر زبان است؛ یعنی: کار خلّاقانه زیبا در زبان است. شعر، گونه ای از ادبیات است؛ ادبیات مبتنی بر تخیل. به قول قدما ماده شعر خیال و تخیل است یعنی شعر، کار خلّاقانه زیبایی در زبان است بر پایه تخیل. می دانید که انسان یک قوه و نیرو به نام خیال و تخیل دارد که از وظایف این قوه این است که در تصاویر و احکامی که ذهن ما از جهان خارج گرفته، تصرف می کند و باعث تغییر در آن می شود یعنی مثلاً مفهوم سر را از جهان خارج می گیرد و بعد می تواند انسانی را با دو سر تصور کند. می تواند گلی را تصور کند که از کوه بزرگ تر است. از وظایف قوه تخیل این است که در تصویرهایی که ما از جهان خارج گرفته ایم یا در روابطی که از جهان خارج گرفته ایم تصرف می کند. شعر که مادّه اش خیال است به قول قدما، از نظر تخیل باید سه ویژگی داشته باشد: خیال خیز باشد یعنی این شعر از تخیل شاعر برخاسته باشد. خیال افکن باشد یعنی خیال را به مخاطب انتقال دهد و خیال انگیز باشد یعنی در ذهن مخاطب هم تخیل را برانگیزاند. البتّه چون شعر قالب هایی داشته، بعداً وزن و قافیه و تقطیع و چیزهای دیگری به آن اضافه کرده اند که جزء تعریف شعر نیستند، گرچه تعاریفی از شعر بعداً ارائه شد که شعر را تنها امری دانستند که دارای وزن و قافیه باشد حتّی اگر خیال نقشی درآن نداشته باشد. البتّه این تعاریف پر از اشکال هستند در تعریفی دیگر نیز، شعر را کلامی می دانند که دارای وزن و قافیه و تخیل باشد. به هر حال از لحاظ منطقی، شعر است که فقط در آن عنصر تخیل به کار رفته باشد. با این تعریف، حال سؤالی از دوستان داریم که آیا شعر اصلاً رسالتی دارد یا نه؟ و اگر دارد با توجّه به اینکه تکلیف انسان منتظر امروز، این است که اوّل به نقد وضع موجود بپردازد و دوم زمینه سازی و کوشش برای حرکت در جهت وضع موعود داشته باشد، حال بفرمایید
ابوالقاسم حسینجانی: شعر انتظار، شعر تفکر و شعور است
وظیفه شعر چیست و ویژگی های شعر انتظار و شاعر انتظار چیست؟
آقای ابوالقاسم حسینجانی: در فرصت کوتاهی که همه ما برای زندگی داریم و اینجا نیز نمونه و برشی از زندگی است شاید نشود بدون برنامه و زمان بندی کاری کند. اینکه شعر چیست و رسالت ما چیست؟ انسان اصلاً کیست؟ همه اینها به انسان بر می گردد و شعر هم برش و جلوه ای از زبان و بیان است. انسان چه وظیفه ای دارد؟ بعد می فهمیم که شعر چه وظیفه و رسالتی دارد و شاعر کیست و انسان کیست؟ انتظار چیست؟ من فکر می کنم شعر انتظار همان «شعر اعتراض» است. شعری که انسان را به جهان بیاورد و با جهان آشنا کند و او را متوجّه کمبودهایش کند و بر او انگیزه و عشق و حرکت و انرژی بدهد، این شعر شعر انتظار است. اگر چه در آن ظاهراً از مهدی(ع) و دین حرفی زده نشده باشد. مثلاً حافظ وقتی می گوید:
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
به نظر من، این شعر انتظار است. هر جایی که تلنگری ایجاد شود و انسان را متوجه کند که تو معطّلی و این کاری که می کنی زندگی نیست و تو چیز دیگری هستی، این شعر انتظار است؛ یعنی انتظار و چشم داشت او را بالا آوردن. من نکته ای را می خواهم تأکید کنم که انسان، مخصوصاً در موضوع فراگیر اعتقادی و ایمانی خودش نمی تواند به صورت محلّی و منطقه ای پیروز شود. اتّفاقاً حضرت صاحب الزّمان(ع) دقیقاً همین مأموریت را دارند. امام علی(ع) در مدینه و در کوفه، در جزء و برشی از جهان نتوانستند حرف خودشان را جهانی کنند و به پیروزی برسند، امام حسن و امام حسین(ع) و بقیه ائمّه هم همین طور و همه انبیا هم همین طور بودند. ما وقتی می توانیم پیروز شویم که جهانی شویم و جهانی فکر کنیم و همه چیز و همه ابعادمان را در نظر بگیریم. بخشی از صحبت امیرالمؤمنین(ع) را می خواستم مطرح کنم، در خطبه 229 نهج البلاغه می فرماید وضعیت موجود شما، این است که شما کوچک هایتان را به کار گرفتید، از همدیگر فاصله گرفتید و به این دلیل به این وضعیت رسیدید که نگاهتان کوچک و حقیر و زبون است و آنهایی را که نگاه های کوچک دارند، به کار گرفته اید. اینها نمی توانند مسایل شما را حل کنند. اوّلین قدمی که باید برداریم برای اینکه راه حل پیدا کنیم این است که مسأله خود را بشناسیم. وقتی مسأله انتظار را شناختیم، می توانیم برایش راه حل ایجاد کنیم. در یک کلمه، شعر انتظار در واقع همان تفکر، شعور، فهم، زبان و بیان انتظار است. اگر نفهمیم در چه وضعی هستیم، و به کجا می خواهیم برسیم، هرگز به هیچ کجا نخواهیم رسیم. این، شعر انتظار است:
همواره
راه هست
این جاده
رفتنی ست
باید به راه رفت
باید که کار کرد
امّا،
چیزی که گفتنی ست
ـ چیزی که گفته نیست ـ
چیزی نگفتنی ست:
با صدهزار راه
ـ با صدهزار چاه ـ
باید چه کار کرد؟!
[یعنی با سردرگُمی ها و سرگردانی ها نمی شود به جایی رسید!]
سال نوری
در چاله یی تا چشم کار می کند: سیاه!
ـ در سیاه چاله ـ
گیر کرده است،
باز هم که
آفتاب
دیر کرده است
سیاه چاله، همین وضعیتی ست که در آنیم. از اینجا باید بیرون بیاییم؛ و آن گاه، تا زمان را بفهمیم. کسی که زمان را نفهمد، هرگز امام زمان(ع) را نخواهد فهمید.
رضا اسماعیلی: شعر انتظار، شعر اعتراض است
آقای رضا اسماعیلی: یکی از مؤلفه های شعر انتظار را برادر عزیزم آقای حسینجانی مطرح کردند که همان اعتراض بود، یکی از محورهای برجسته شعر انتظار، اعتراض است. حالا من به بُعد دوم اشاره می کنم. اگر به قضیه در سطح کلان تر نگاه کنیم، شعر آیینی یا شعر مذهبی، حال هر اسمی بخواهیم بر آن بگذاریم (مناقشه ای در عنوان آن نداریم) شعر اندیشه و بیداری است. شعری است که ما را از رخوت، رکود و ایستایی باز می دارد و به تحرّک، پویایی و حرکت دعوت می کند. نمونه بسیار برجسته ای از شاعران انتظار در ادبیات هزار ساله پارسی، حضرت لسان الغیب، حافظ شیرازی است که شعر او شعر انتظار است. امّا بعد دوم که من می خواهم مطرح کنم «آسیب شناسی دین در شعر انتظار» است. بعد از پیروزی انقلاب، متأسفانه در ادبیات آیینی و معاصر به این آفت مبتلا شده ایم که ادبیات آیینی ما تبدیل به ادبیات ستایشی شده است؛ مدح و منقبت صِرف، با اینکه ضرورت دارد که بسیاری از معضلات جامعه دینی را با استفاده از بیان هنری و ابزار شعر بیان کنیم. حافظ در زمان فتنه مغول که نفاق و ریا و دورویی بیداد می کرد، با تمام تنگناها و محدودیت ها با استفاده از بیان هنری دین را آسیب شناسی کرد:
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
بیانی از این تند و تیزتر و آتشین تر پیدا نمی شود که حتّی در زمان ما شاعران می ترسند به این شیوه شعر بگویند. یا:
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
یا:
مکن به فسق مباهات و زهدهم مفروش.
یکی از مضامین برجسته شعر انتظار «آسیب شناسی» دین است. شاعران آیینی ما باید در این بُعد کار کنند.
یکی در سطح جهان، ناراستی ها، پلشتی ها، زشتی ها نامردی ها و نامردمی هایی که در سطح جهان است و ما شاهد و ناظر این بی عدالتی ها و تبعیض ها هستیم. در شعر شاعران ما این امور به صورت برجسته روایت و بازگو شده است و ما در همنوایی با مردم مظلوم جهان، مغضوبین [قدرت های حاکم بر] جهان و کسانی که زیر بار ظلم و ستم هستند، توانسته ایم سربلند از این عرصه بیرون بیاییم، ولی در حوزه دین شناسی و معرفت دینی و تعمیق آن باید کار کنیم.
از نمونه های برجسته شاعران آیینی در زمان ما، شاعر معاصر، طاهره صفّارزاده هستند. خانم صفّارزاده شاید به آن معنا که مورد نظر ماست، شعرهای ستایشی، که در مدح و منقبت ائمّه معصومین(ع) باشد، در آثارش کمتر یافت شود ولی محور اصلی یعنی آسیب شناسی دین، که اعتراض به وضع موجود و حرکت به سمت وضع موعود است در آثار خانم صفّارزاده قابل رصد و ردیابی است. به عنوان مثال، شعری را که برای حضرت موعود گفته اند، برای شما می خوانم:
همیشه منتظرت هستم
بی آنکه در رکود نشستن باشم
بنابراین کسی که منتظر است باید همیشه حالت آماده باش و حالت بسیج داشته باشد.
همیشه منتظرت هستم
چونان که من
همیشه در راهم
همیشه در حرکت هستم
در بحث انتظار، ایستایی و توقف جایی ندارد. انسان منتظر همیشه باید برای پیوستن به قیام جهانی حضرت موعود آماده باشد.
همیشه در مقابل
یعنی همیشه آماده نبرد و مقابله.
مثال دیگر از شاعران شعر اعتراض شاعر معاصر، علی رضا قزوه است. شعری را از ایشان می خوانم، (تاریخ سرودن شعر را نمی دانم.):
پر طاووس فتاده است به دست مگسان
کو سلیمان که نگین گیرد از هیچ کسان
آفتابا شب ظلمانی ما را بشکن
مهربانا مه خورشیدی ما را برسان
من بسیاری از مضامینی را که در شعر انتظار قابل ردیابی است استخراج کرده ام که فرصت طرح آنها نیست.
در پایان انتظارسروده ای را تقدیم عزیزان می کنم:
مولای عشق ! حال زمین و زمان بد است
آلوده ست آب و هوا ، آسمان بد است
از حال و روزمان ، تو چه می پرسی ای عزیز ؟
پنهان نمی کنم ، به خدا حالمان بد است
آدم ؟ قسم به نور تو ! « آدم » نمی شویم
همسفره ایم با هوس و نانمان بد است
ما همچنان به حال هبوطیم و در سقوط
آری ، قبول ، پله ی این نردبان بد است !
از شش جهت امام زمان می کند ظهور !
دارم یقین که آخر این داستان بد است
در ذات خویش ، حضرت اسلام کامل ست
باور کنیم ، ذات مسلمانمان بد است
از چشم مهربان تو افتاده ایم ما
افتادن از نگاه شما ، بی ُگمان بد است
پشت سر شما و خدا بد ... چقدر بد ؟!
ما را ببخش ، حضرت جان ! کارمان بد است
کوچک ترم از آن که بگویم بیا و یا ...
خط و نشان برای امام زمان بد است
جان کلام : این که شما حی و حاضری
ما غایبان منتظریم و « همین » ! بد است
عبدالرحیم سعیدی راد: شعر انتظار و «خودسازی»
من صحبتم را با یک شعر آغاز می کنم:
اخبار 20:30 سرخ است
اخبار 21 زرد
اخبار 22 سفید
اخبار بی بی سی بنفش
اخبارِ... اخبارِ... اخبارِ...
تا کی باید پای این تلویزیون منتظر باشم
پس کی خبر آمدنت را اعلام می کنند،
موعود من؟!
من به دو ـ سه نکته اشاره می کنم. در مورد شعر آیینی و شعر انتظار بین شعرا و آنها که سروده هایی دارند و ارادت خود را به حضرت(ع) ابراز می کنند، دو بحث وجود دارد. بعضی سروده هایشان فقط عرض ارادت است و از شعریت فاصله گرفته و عدّه ای هم آنچنان در پرده شعر می گویند که آن شعر را به هر کس دیگری ـ غیر از ائمّه(ع) ـ هم می توان نسبت داد که این خودش یکی از ضعف هاست و جا دارد که دوستان اهل قلم و منتقد، راجع به شعر آیینی جدی تر بحث کنند و راه را بهتر نشان دهند. این یک نکته، که جای شعر آیینی در نقد ادبیات ما خالی است. حال چرا وارد نمی شوند، شاید به خاطر رودربایستی یا اهمال باشد (یعنی بگوییم طرف، احساسات خود را بیان کرده است) امّا اگر قرار باشد که شعری گفته شود که در شأن مولایمان باشد باید آن شعر هم طوری باشد که قابل عرضه باشد.
دوم وظیفه ای که همه ما داریم، وظیفه «خودسازی» است. آقای حسینجانی اشاره خوبی داشتند، ما ـ یعنی هر که ادّعای لقب شاعری را دارد ـ هر چه بتوانیم خودمان را تقویت کنیم، همان تقویت در آثارمان نیز جلوه پیدا می کند. این طور هم نیست که کسی یک شبه بنشیند و به مناسبتی بخواهد شعری بگوید. اگر شعری گفته شود آن شعر قطعاً ارزش شعریت را نخواهد داشت جز یک پوسته ظاهری از شعر نخواهد بود. امّا اگر طرف بتواند خود را تقویت کند و خودش را با مولای خود عجین کند به همان ترتیب هر شعری هم بگوید حتّی شعر عاشقانه، باز آن ابراز ارادت خودش را نشان خواهد داد.
برای رفع خستگی، خاطره ای نیز نقل می کنم از یکی، دو سال پیش با جمعی از شعرا به پاکستان و هند رفتیم. در این سفر که از شعرای برجسته کشور همراه ما بودند، در هند به یکی از معابد سر زدیم. موقع بازدید گفتند که یا بیرون بروید یا داخل بمانید، می خواهند درها را ببندند و مراسم خود را اجرا کنند. ما هم که برای بازدید رفته بودیم، ماندیم که مراسم را ببینیم. در مراسم یک چهره خیلی برای ما جلب نظر کرد و آن، پیر آنجا بود، بعد از اتمام مراسم دم در صحبت می کردیم، جوانی آمد و پرسید از کجا آمدید و برای چه آمدید؟ وقتی فهمید که ما شاعر هستیم با تعجّب گفت همه شما شاعرید؟ گفتیم: بله. گفت اجازه می دهید ما شما را پیش بزرگمان ببریم. گفتیم: ببر. به دنبالش رفتیم تا به محدوده ای رسیدیم که باید اجازه می گرفت. او رفت و بعد از مدّتی آن پیر معبد دوان دوان آمد و وقتی به ما رسید سرتا پا عرق شده بود. گفت: این پسر می گوید همه شما شاعرید. گفتیم: بله، این طبیعی است، کشور ما ایران شاعران زیادی دارد و این یک جمع دوازده نفره است. مکثی کرد و گفت: خورشید خیلی بالاست امّا شاعر بالاتر از خورشید است به واسطه ارتباطی که با غیب دارد. به نکته ای در آخر اشاره کرد. گفت: ما و شما در یک نقطه با هم مشترکیم. ما هم اعتقاد داریم که «او» می آید. یکی از دوستان گفت: امام زمان؟ گفت: نه. کسی لقب دیگری از آقا گفت. گفت: نه. من گفتم: مهدی؟ تا کلمه «مهدی» را شنید یکباره گل از گلش شکفت. گفت: OK و ادامه داد: ما هم اعتقاد داریم که آن مصلح جهانی می آید و همه ما را از ظلم و جوری که به بشریت روا داشته می شود نجات خواهد داد.
سرانجام، این محفل شاعرانه انتظار با شعری از شادروان صفّار زاده که توسط آقای رفیعی قرائت شد، به پایان رسید:
شاعر باید شاعر به واقعه هستی باشد
و نبض واقعه هستی باشد.
مجله موعود مهر ماه سال 1388 ، شماره 104
شعر انتظار و انسان منتظر
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4227/7775/98715/
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، بیستمین «دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس» از سوی سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس برگزار میشود و در دوره بیستم آن قرار است کتابهایی در قلمرو موضوعی این رویداد در حد فاصل سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ بررسی شوند.
اختتامیه این دوره از انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس در ۲۲ اسفندماه ساعت ۱۰ صبح در سالن خلیجفارس باغموزه دفاع مقدس برگزار میشود و لیست سرداوران ۲۴ گروه این دوره نیز به قرار زیر است.
ردیف | نام گروه داوری | نام سرداور |
۱ | خاطرات | جواد کلاته |
۲ | خاطره داستانی | محمد قاسمیپور |
۳ | پژوهش هنری | محمود فرهنگ |
۴ | مقاومت بینالملل | علیرضا سلطانشاهی |
۵ | کودک و نوجوان | هادی خورشاهیان |
۶ | توطئه داخلی | حبیبالله مهرجو |
۷ | تاریخ شفاهی | غلامرضا عزیزی |
۸ | کتب مرجع | غلامرضا عزیزی |
۹ | داستان و رمان | مهدی کاموس |
۱۰ | هنرهای نمایشی | محمود فرهنگ |
۱۱ | مستند | جواد کامور بخشایش |
۱۲ | پژوهش نظامی ـ سیاسی ـ حقوقی | علی شجاعیصائین |
۱۳ | پژوهش فرهنگی ـ اجتماعی | علی شجاعیصائین |
۱۴ | زبان فارسی | مهدی صالحی |
۱۵ | ویرایش | مهدی صالحی |
۱۶ | پژوهش ادبی | محمود بشیری |
۱۷ | سرباز حکیم | جواد کامور بخشایش |
۱۸ | مدافعان حرم | یحیی نیازی |
۱۹ | شعر و نثر ادبی | عبدالرحیم سعیدیراد |
۲۰ | زندگینامه داستانی | محسن شاهرضایی |
۲۱ | ترجمه | امیرشهریار امینیان |
۲۲ | هنرهای تجسمی و مدیریت هنری | مسعود نجابتی |
۲۳ | کتابداری | محمدحسین کریمیپور |
۲۴ | کتاب شنیداری | مریم چهرقانی |
در ميزگرد ادبی ایکنا عنوان شد:
به گزارش خبرنگار ایکنا، شعر کوتاه از جمله قالبهای رایج شعر فارسی است که از نمونههای قدیمتر و متعالی آن را در رباعیهای خیام، دوبیتیهای باباطاهر و... شاهد هستیم. این قالب شعری در برههای از تاریخ ادبیات کمرنگ شده اما در دوران معاصر، بهویژه پس از انقلاب اسلامی مجددا مورد توجه قرار گرفته و سیر صعودی یافته است.
در ایام چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در نشستی با عنوان «بررسی شعر کوتاه پس از انقلاب اسلامی» در ایکنا میزبان صادق رحمانی و عبدالرحیم سعیدیراد، دو شاعر پیشکسوت معاصر بودیم و با این دو ادیب که هر دو مجموعه شعر کوتاه در کارنامه شعری خود دارند، مسیر حرکت شعر کوتاه پس از انقلاب، فراز و فرودها و توفیقات آن را به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانیم.
سعیدیراد: انقلاب اسلامی که از سال ۵۷ شروع شد، یک انقلاب فرهنگی بود و شعر از لحظه اول در این خیزش مردمی حضور داشت و اینکه با شعارهایی که مردم در اول انقلاب می دادند شعر با انقلاب همپا شد و شاعران یکی یکی به این جریان پیوستند و شروع به شعر گفتن پیرامون انقلاب و ایدئولوژیهای مردمی کردند و باورها و آرمانها در محتوای شعرها آمدند و کمکم جریان شعر پس از انقلاب شکل گرفت و شعر راه خود را پیدا کرد و حضور خود را در بین مردم پررنگ تر کرد.
این جریان هنوز راه خود را پیدا نکرده بود که جنگ تحمیلی آغاز شد و شعر از نظر موضوعی به سمت و سوی دیگری کشیده شد و به موضوع دفاع مقدس و دفاع از کشور پرداخت. به موازات هم این تغییرات موضوعی هرچه جریان شعر جلوتر میآمد کمکم قالبها هم شکل خود را بیشتر پیدا کردند و پررنگتر شدند. یکی از این قالبها شعر کوتاه است که دوبیتی، رباعی، طرح، سپیدهای کوتاه، سپیدهای کوتاه پیوسته و انواع دیگر را شامل میشود که بسته به استقبال مخاطب، آرام آرام در بین قالبهای شعری راه باز کردند.
آن اوایل انقلاب و در دوران دفاع مقدس قالب رباعی، به خصوص رباعیهای معروف قیصر امینپور و سیدحسن حسینی خیلی توانست نقشآفرینی کند و در آن مقطع زمانی بسیار عامل شور و هیجان بود.
البته رباعی همیشه پر تپش است و میتواند حرف برای گفتن داشته باشد و به اعتقاد من این مسئله خیلی به این ربط ندارد که بگوییم مردم کمحوصله يا بیحوصله شدهاند و حتما باید اشعار کوتاه و موجز گفت. شاید بخشی از مردم به این ترتیب باشند اما به عامه مردم نمیتوان این موضوع را نسبت داد، زیرا این تنها علت آن نیست.
شعر خوب در هر قالب و اندازهای گفته شود، مخاطب خود را دارد و میتواند در میان مردم جای خود را باز کند. برای مثال در یک مجلس شاید قالبهای رباعی و دوبیتی گزینه مناسبی برای جلب نظر باشد اما معمولا قالبهای سپید کوتاه جواب نمیدهد و به اصطلاح مجلسی نیست. دلیل آن هم این است که قالبهای سپید کوتاه بیشتر محتواگرا است، لازم است مخاطب دو بار یا بیشتر بشنود که هم حض آن را ببرد و هم نکته مد نظر شاعر را دریابد.
به هر حال شعر کوتاه در ادبیات فارسی _چه قبل و چه بعد از انقلاب_ جریان داشته اما بعد از انقلاب به آن بیشتر توجه شد و در نتیجه بیشتر رشد کرد و یکمقدار تخصصیتر هم شد. یعنی برخی شاعران را داریم که فقط شعر کوتاه میگویند که قبلا در ادبیات ما این را سراغ نداشتیم. معمولاً شاعران در قالبهای مختلف شعر میگفتند و در میان آنها چند مورد شعر کوتاه هم بود اما قبل از انقلاب سراغ نداریم که از نظر قالب فقط به این ترتیب پرداخته شود.
رحمانی: بنده در ابتدا میخواهم یک مرزبندی بین شعر کوتاه کلاسیک و شعر کوتاه نو انجام دهم. ما در ادبیات خودمان مثلا از زمان ساسانیان، شعر کوتاه بهصورت سرودهای مذهبی داشتیم که به آن «هات» گفته میشد که سیدعلی صالحی هم نام یکی از مجموعه اشعار کوتاه خود را با همین عنوان منتشر کرده است.
همینطور که پیشتر میآییم نمونههای دیگری از شعر کوتاه در ادبیات ما مشاهده میشود. مثلا یکی از شعرهای کوتاهی که ممکن است از یک شعر بزرگ هم باقی مانده باشد، شعر معروف حنظله بادقیسی است که می گوید «آهوی کوهی در دشت چگونه دودآ/ او ندارد یار، بی یار چگونه دودآ» به یادگار مانده است.
ما از دیرباز در کنار قصیده، مثنوی، غزل و قطعه که جزو قالبهای شعری بلند است، شعرهای کوتاهی چون ترانه یا دو بیتی و رباعی هم داشتیم.
همانطور که میدانید رباعی اصلا منشاء ایرانی دارد و کاملا ایرانی بوده و هست. این قالبهای شعر کوتاه همواره در شعر ما وجود داشته و در قرون مختلف بهعنوان یک ژانر و قالب اساسی در کنار قالبهای بزرگ مثل قصیده، غزل و... حضور داشته است.
پیش از انقلاب و در دهه ۵۰ یکسری قالبهای مشخص به عنوان شعر کوتاه ابداع شد _که پس زمینه آن به نیما برمیگرد_ مانند اشعار یدالله رویایی که از نظر فرم میتوان گفت شعر کوتاهی است که اوایل دهه ۵۰ رشد کرده است.
بعد از آن یکسری آثار دیگر مثل شعر ناب و... هم اضافه شد، که از نظر فرم، شعر کوتاه محسوب میشدند.
اما اینکه تعریف شعر کوتاه واقعا چه هست، همیشه مورد بحث بوده است و در تعاریف مختلف شعر کوتاه به دلیل تنوع زیاد آن، معمولا حد و مرزی برای آن در نظر گرفته نشده است. بنابراین در تعریف شعر کوتاه باید بگوییم شعری است با ویژگیهای کلی که برای شعر در نظر گرفته شده، اما تعداد واژگان آن کمتر است. بیش از این نمیتوان تعریف مشخصی برای آن متصور شد.
رحمانی: از زمانی که نیما نگاه فرهنگی را به شعر عوض کرد و از نگاه کلاسیک بیرون آمدیم، خود نیما این نگاه تازه را به شعر کوتاه وارد کرد اما آن زمان شعر کوتاه به عنوان یک قالب یا یک جریان وجود نداشت بعدها و در دهه ۵۰ اتفاقاتی افتاد و شعر یدالله رویایی شعر حجم شعر ناب شعر دیگر و شکل گرفت تا به انقلاب میرسیم.
انقلاب هم که شد، تغییرات فرهنگ بسیاری در حوزه شعر ایجاد کرد که این تغییرات مقداری بازگشت به سنتهای شعری کوتاه گذشته مثل رباعی و دوبیتی بود که به همت سید حسن حسینی و قیصر امین پور و چند نفر از شاعران دیگر این موج ایجاد شد و این قالب تبدیل به یک جریان کوتاهنویسی شد.
حال اینکه این جریان ضرورت تاریخی یا اقتضای زمان بوده، مشخص میکند که برحسب نیاز آن روز ما -که انقلاب و جنگ شده بود- این موج جریان شعر کوتاه ایجاد شده یا اینکه جریان شعر کوتاه یک جریان خلقالساعه نبوده و از قبل جریان داشته و در این برهه تاریخی تبدیل به جریان شده است.
سعیدیراد: من فکر میکنم علت به وجود آمدن یا ادامه پیدا کردن این جریان خیلی نیاز به یک اتفاق خاص ندارد معمولاً وقتی شاعر در خلوت خود میخواهد یک نکته یا مسئله را مطرح کند، اگر محدود به یک یا دو نکته باشد، سراغ شعر کوتاه میرود. بنابراین به اعتقاد بنده چرایی آن گاهی در ذهن شاعر شکل میگیرد. یعنی شاعر تصمیم نمیگیرد که بنشیند و یک شعر کوتاه یا غزل بنویسد، کسی که به انواع قالبهای شعری تسلط داشته باشد، ممکن است در هر آن چیزی در او خلق شود که آن «آن» گاهی در قالب یک دوبیتی یا رباعی و... و گاهی در قالب یک شعر بلند نمود پیدا میکند. بنابراین خیلی نمیتوان به این استناد کرد که حتما باید یک واقعه رخ داده باشد که شعر کوتاه خلق شود، اما شاید اگر در شعر یک نکته مطرح شود، بهتر در ذهن مخاطب جای میگیرد.
شاعر ممکن است یک شعر بلند بنویسد و در لابهلای ابیات آن دو نکته که مد نظر اوست را بگنجاند، اما وقتی یک سپید کوتاه یا هایکو مینویسد یک نکته را بهنحوی در میان چند واژه قرار میدهد که برجسته باشد و در ذهن مخاطب ضربه بزند.
رحمانی: ما رباعی و دوبیتی را در جریان شعر انقلاب داشتیم و قالبی بود که موجب جریانسازی شد. یعنی از بین یک اجتماع کوچک یکی دو شاعر، تبدیل به یک موج سراسری شد که در ایران همه شاعران این دو قالب را برای بیان افکار و عقیده خود انتخاب کردند.
البته ظرف شعر کوتاه کلاسیک ما ظرفیت بسیار بزرگ، متوسع و چندگانهای دارد که میتواند بسیاری از موضوعات را دربر بگیرد. یعنی هم برای طنز، هم برای امور اجتماعی و فضای حماسی و دیگر موضوعات ظرفیت دارد، اما شعر بلند شاید این ظرفیت را نداشته باشد.
رحمانی: شعارها مصرف روزانه داشتند اما شعر مصرف روزانه ندارد. شعر مفهومی است که سالها میتواند در بین مردم رایج و ماندگار باشد. شعار میخواهد احساسات را بروز دهد و یک عقیده را بیان کند اما در شعر چنین نیست. کما اینکه در شعر ماندگاری داریم اما در شعار ماندگاری وجود ندارد.
سعیدیراد: تفاوت شعار و شعر از نام آنها هم پیداست، در شعار تعریف شعر و تخیل که لازمه شعر است، نمیگنجد.
رحمانی: پس از انقلاب با رویکرد فرهنگی جدیدی که شکل گرفت، یک انقطاع بین شعر نو و سپید پدید آمد و رویکرد به قالبهای سنتی شعر مثل دوبیتی و رباعی که جزو قالبهای کوتاه هستند، بیشتر شد.
این رویکرد انجام شده است، کما اینکه ما از خیلی از مفاهیم فرهنگی مدرن هم به مفاهیم فرهنگی سنتی خودمان بازگشتیم و یک برونگرایی در مقابل مدرنگرایی که ارمغان غرب بود، ایجاد شد.
در حقیقت ما احساس میکردیم شعر سپید یا نو ارمغان غرب است که اساسا هم یک ریشه فرانسوی داشت و نیما از آنجا آن را وارد و ایجاد کرد.
لذا بر اساس ایدههای انقلاب گفتیم که باید به فرهنگ خودمان بازگردیم و در شعر کوتاه به سمت شعر کلاسیک مثل دوبیتی و رباعی و در شعر بلند به غزل روی آوردیم.
سعیدیراد: اینکه اقبال میشود یا نه یا کم و زیاد میشود، فکر میکنم بیشتر به بسترسازی که جامعه برای شعر ایجاد میکند، مربوط میشود. آن بسترسازی مثلا میتواند یک صفحه روزنامه باشد. زیرا آن اوایل روزنامههایی که صفحات شعری داشتند، خیلی زیاد بودند. مثلا یک صفحه روزنامه را در نظر بگیرید که فقط شعر سپید کوتاه چاپ میکند. طبیعی است وقتی این بستر وجود داشته باشد، شعر کوتاه رشد پیدا میکند و شاعران به سمت آن میروند. یا مثلا شب شعری در هر موضوعی مختص اشعار کوتاه برگزار شود، مسلما افرادی که مایل به شرکت در این محفل هستند، به سمت خواسته برگزارکننده این برنامه میروند و اشعاری در این قالب آماده میکنند. این مسائل خودبهخود باعث میشود که این اقبال و جریان شکل بگیرد.
از وقتی که بعد از جنگ گنگرههای ادبی ما شروع به فعالیت کرد و قرار شد جنگ و دفاع مقدس و مقاومت موضوع شعرها قرار بگیرد، بیشتر اشعار کلاسیک ارائه میشد و کار سپید مگر در موارد خاص و بلند آن به جشنوارهها میرسید. برای شعر کوتاه به این معنا بستر مناسب وجود نداشته است، به این دلیل است که کمتر یا موارد خواص و محدودتری از شعرا به سمت موجزگویی و کوتاهگویی میروند.
از طرفی کوتاه نوشتن بسیار کار سختی است و باید یک مفهوم بلند را در هفت یا هشت واژه و بیشتر مطرح کنید. بنابراین سرودن شعر کوتاه کار هر کسی نیست. مسیر خود نشان میدهد که باید به چه سمتی رفت. اگر مخافل شعر سپید کوتاه برگزار شود، قطعا شعرایی به این سمت میروند و در این حوزه کار ارائه میکنند و آن قالب بیشتر در سطح جامع رواج پیدا میکند.
رحمانی: در دهه هشتاد این جریان یک جریان وسیع در شعر ما شد. یعنی به یکباره خیلی از شاعران دفاتر شعر کوتاه منتشر کردند که انتشار کتاب «هایکو» با ترجمه احمد شاملو و عین پاشایی در این موج بیتاثیر نبود اما همه شعر کوتاه ما هم متاثر از آن کتاب نبود و در درون شعر پارسی خودمان هم شعر کوتاه داشتیم.
مثلا محمد زُهری کتابی با عنوان «پیر ما گفت» داشت که دفتر مستقلی از شعر کوتاه بود. یا مثلا محمدرضا عبدالملکیان دفتر شعری با عنوان «حالا که رفتهای» برای مرحوم قیصر امینپور داشت که اینها همه نشاندهنده جریان شعر کوتاه پس از انقلاب خصوصا در دهه هشتاد است که این قالب تبدیل به یک جریان غالب شد و شاید به نحوی قالبهای دیگر شعری را پشت سر گذاشت. بعد از این قالب انتخابی بسیاری از شاعران شعر کوتاه نو شد و مجموعههایی در این زمینه منتشر کردند.
سعیدیراد: چیزی که الان به یک باره به ذهن من رسید این است که چرا قالبی مثل هایکو که به یک باره مطرح شد و خیلیها در این زمینه شعر گفتند اما هیجان آن بعد مدتی فروکش کرد و دیگر مانند قبل شاعران به آن سمت نرفتند.
رحمانی: البته همانطور که از اسم جریانسازی پیدا است، مانند یک موج است که جریانی ایجاد میکند و بعد مجدد خاموش میشود که این جریان الان در حالت رکود است. مضاف بر اینکه برخی معتقدند هایکو اصلا شعر نیست؛ یعنی ویژگیهایی که برای شعر منظور میشود در هایکو نیست. هایکو در واقع دیدار فرد از طبیعت است که با کلمات به تصویر در آمده است و نگاه طبیعتگرایانه دارد. بنابراین اینطور نیست که شعر کوتاه ما تحت تاثیر هایکو بوده باشد.
شعر کوتاه فارسی بهعنوان یک قالب از قدیمالایام وجود داشته اما در حاشیه شعر بلند و قالبهای دیگر بوده است و به عنوان جریان غالب در دهههای پس از انقلاب اسلامی رشد پیدا کرد. هایکو در کنار آن بیتاثیر نبوده اما شعر نوی کوتاه ما، همواره مستقل بوده و در حال حاضر هم استقلال دارد.
یکی از آسیبهای شعر کوتاه ما پس از انقلاب تعدد نامهایی است که بر گونههای مختلف آن گذاشته شده است. ترانک، آنک، طرحواره و... که همه ذیل نام شعر کوتاه است و هیچکدام هم ارزش ادبی ندارد زیرا هیچکدام چارچوب فکری و تعریفشده ندارد و از طرفی همهگیری و فراگیری هم ندارند.
رحمانی: درخصوص کسانی که در دهههای اخیر رباعی یا شعر کوتاه را پس از سالها پیگرفتند، یکی علیرضا فولادی، استاد دانشگاه تهران است. دیگری سیدعلی میرافضلی در رفسنجان کرمان است که شعرهای کوتاه نیمایی میسراید. دوست شاعر دیگری با نام سیروس نوذری در شیراز است که تخصصش در شعر کوتاهی با عنوان هایکوی ایرانی است. از منصور اوجی هم میتوانیم در گروه شاعرانی نام ببریم که در حوزه شعر کوتاه واقعا تلاش کرده و در سالهای پس از انقلاب دفترهای شعر فراوانی منتشر کردند.
بیژن جلالی از دیگر شاعرانی است که بر سرودن شعر کوتاه اصرار داشت و دفترهای شعر زیادی هم در این زمینه منتشر کرد و اتفاقا جزو کسانی بود که مورد توجه فروغ فرخزاد بود و در کتاب «از نیما تا بعد» از شعرهای جلالی هم آورده است.
شعر هر کدام از این شاعرانی هم که نام بردم، ویژگیهای خاص خودش را دارد، مثلا شعر منصور اوجی و سید علی میرافضلی نیمایی و موزون است اما شعر بیژن جلالی و سیروس نوذری، هرچند موسیقی دارد اما موزون نیست.
البته قیصر امینپور و سیدحسن حسینی هم که قبلا اشاره شد، میتوانند در گروه شاعرانی قرار بگیرند که پس از انقلاب در قالب شعر کوتاه زحمات زیادی کشیدند و آن را اوج دادند.
سعیدیراد: بله، قطعا. بنده به سبب کارم با مجموعههای شعر فراوان سروکار دارم و شاهد هستم که این قالب در بین نسل جوان شاعر هم گسترش زیادی دارد. اما اینکه بگوییم کارهای در حد شعر قیصر امینپور یا سیدحسن حسینی و دیگر بزرگان شعر باشد که جریانسازی کند یا ادامه یک جریان باشد را آنچنان ندیدم؛ اما قطعا شعر سپید کوتاه در بین جوانها ادامه یافته و تعداد آن هم بسیار زیاد است، اما انصافا کار قوی ندیدم.
رحمانی: پیرو فرمایش جناب سعیدیراد، باید بگویم نیاز جامعه ما است که شعر و شعر کوتاه گفته شود، زیرا هم شاعران در پی آفرینندگی جدید و نوجویی هستند و هم مخاطبان میطلبند. اگر نگاهی به فضای مجازی داشته باشید، آنجا عموما شعرهای کوتاه رد و بدل میشوند. دلیل آن هم این است که مردم دنبال گرفتن یک پیام و بروز احساسات و نکات پندآموز و حکمی و جملات کوتاهی بر مبنای تفکراتی که دارند، هستند که هم در ذهن مردم و هم در مکتوبات هست.
ما به این دسته اشعار، شعرهای توییتی میگوییم؛ یعنی شعرهای کوتاه و شیک که کاربرد توئیت شدن دارند و بسیار هم رونق پیدا کرده است. البته اینها صرفاً شعر کوتاه نیست، بلکه ممکن است مصرع یا بیتی از شعر حافظ یا مولانا یا بندی از اشعار فروغ فرخزاد، شاملو یا هوشنگ ابتهاج باشد که مردم به فراخور زمان و مناسبت آن را انتخاب میکنند و در فضای مجازی مصرف میشود. در کل الان مصرف شعر کوتاه بسیار زیاد است و این نشان میدهد شعر کوتاه پس از انقلاب جریان وسیعی پیدا کرده است و همین طور به کار خود ادامه میدهد.
البته شاعرانی هستند که شعر کوتاه را به طور جدی پی میگیرند و همیشه در کنار این جریانها آدمهایی هم ظاهر میشوند که بتوانند خودشان را جلوه دهند که در کنار شاعران بزرگ این کار را میکنند اما همچنان نیاز به بیان لحظات شاعرانه و ساختن تصویرهای تازه وجود دارد که از کمتر کسی برمیآید در کمترین کلمات بتواند بیشترین معانی را جا دهد.
سعیدیراد: بنده فقط یک مورد سراغ دارم. بعد از آنکه کتاب شعرهای کوتاهم با عنوان «کودکیهای ماه» در نشر هزاره ققنوس منتشر شد، مدیرمسئول نشر خیلی به وجد آمد و یک فراخوان برای جمعآوری شعر کوتاه از سراسر کشور منتشر کرد و بنده بهعنوان دبیر این رویداد و جشنواره انتخاب شدم. در نتیجه این جشنواره در سال ۹۴ اشعار کوتاه فراوانی جمع شد که همه اینها در کتابی با عنوان «شعر هزاره» چاپ شد.
رحمانی: یک جشنواره هم در کرمان به نام جشنواره شعر «آن» مختص شعر کوتاه برگزار میشود که سید علی میرافضلی و مجتبی احمدی با حمایت مس سرچشمه این رویداد را پیگیری و برگزار و به نحوی برای شعر کوتاه جریانسازی میکنند.
سعیدی راد: در جمعبندی بحث به دو نکته اشاره میکنم؛ یکی اینکه شعرهای سپیدی که مبهمگویی میکنند، در بین عامه مردم جایگاهی پیدا نمیکنند و مورد استقبال قرار نمیگیرد. به عبارت دیگر اگر قرار است شعری سر زبانها بیفتد، در کارهای مبهم اتفاق نمیافتد زیرا مردم کارهای روان ساده و معمولی را بیشتر میپسندند. البته این شعر در عین سادگی و روان بودن، باید شاعرانه باشد و بتواند نکتهای را مطرح کند.
نکته دوم که بیشتر شاعران جوان مخاطب آن هستند، این است که خود را محدود به یک قالب خاص در شعر نکنند. به همه این دوستان توصیه میکنم سر یک قالب نمانند، زیرا ممکن است در همان قالبی که پیش خودشان فکر میکنند خوب کار میکنند، توفیقی نداشته باشند. خود را طبعآزمایی کنند بلکه در زمینههای دیگر موفقیتهای بیشتری داشته باشند. همه نوع قالب از جمله شعر کوتاه را تجربه کنند، چه بسا در این زمینه بسیار موفقتر باشند.
رحمانی: شعر کوتاه یعنی شعر موجز و دارای ایجاز که در علم معانی به آن الفاظ کمتر، معانی بیشتر میگوییم. یعنی یک شاعر باید بتواند در شعر کوتاه در الفاظ و کلمات کمتری، معانی وسیعتری ارائه دهد.
ابیاتی در شعر شاعران ما مثل حافظ سعدی و بزرگان شعر وجود دارد که اگر این بیتها را از بین غزل بردارید، در ظاهر الفاظ کمی است اما وقتی میخواهیم آن را تفسیر و تبیین کنیم، هزار کلمه برای شش یا ده کلمه آن تفسیر وجود دارد. شعر کوتاه هم باید همینگونه باشد، یعنی در عین موجز بودن باید در نهایت معناداری باشد.
نکته پایانی هم اینکه ما در چهار گوشه ایران شعر کوتاه محلی داریم. شعرهای کوتاه محلی مثل سهخشتی در شمال خراسان یا حساشعر در شمال ایران یا لیکو در جنوب شرقی ایران و سیستان و بلوچستان یا بیت در بوشهر را در قالب شعر کوتاه یادآوری کنیم. شعر کوتاه محلی مال امروز و دیروز نیست و همیشه در ادبیات ایران وجود داشته و تا آخر هم ادامه پیدا خواهد کرد.
گفتوگو از مطهره میرشکاری
انتهای پیام
https://ketab.ir/images/ReportImagePictures/1d92249fb049436cac036e6ed86b83e4.jpg
https://ketab.ir/images/ReportImagePictures/ec35730f602a420ab7f16e856b0cb1dd.jpg
https://ketab.ir/images/ReportImagePictures/d3db47607b5644e1a768fc23f05ab29d.jpg
https://ketab.ir/images/ReportImagePictures/86a9678b9dc24c2ca96a721b6a2c32d0.jpg
https://ketab.ir/images/ReportImagePictures/b5756d02bfc24b33a85e915050dd4e02.jpg
ارزیابی عبدالرحیم سعیدی راد از روند برگزاری ۱۷ دوره جشنواره شعر فجر
این روزها که میگذرد، جشنواره شعر فجر در حال برگزاری است، داوران مشغول بررسی کتابهای شعر شاعران هستند که در سال۱۴۰۰ منتشر شده است و محافل مختلفی هم در تهران و شهرستانها برگزار شده و میشود. جشنواره فجر که از سال ۸۵ پایهگذاری شد، در طول دورههای مختلف برگزاری خود، به شیوههای متفاوت و گاه متضادی برگزار شد تا این که از چند دوره قبل به بررسی آثار منتشرشده در سال قبل اختصاص یافت و عملا جایگزین کتاب سال جمهوری اسلامی در بخش شعر شد.
کد خبر: ۱۳۹۵۸۹۰
نویسنده آرش شفاعی - گروه فرهنگ و هنر
اما به نظر میرسد این جشنواره هنوز تا رسیدن به ایدهآلهای لازم برای تبدیلشدن به یک برند ادبی در میان کشورهای جهان بهخصوص کشورهای منطقه راه زیادی در پیش دارد، توقعی که البته با توجه به موقعیت ویژه و کم مانند شعر در بین مردم ایران در طول تاریخ، توقع عجیب یا زیادی هم نیست. عبدالرحیم سعیدی راد، شاعر نامآشنا که خود از داوران امسال جشنواره است، در این گفتوگو بر لزوم آسیبشناسی دورههای پیشین و رسیدن به شیوهای برای برگزاری جشنواره در سراسر ایران تأکید میکند.
برآیند کلی حرکت جشنواره شعر فجر را بعد از برگزاری ۱۶ دوره آن چطور ارزیابی میکنید؟
برآیند این حرکت را الان رو به بالا نمیبینیم، اما منفی هم نیست. از این نظر که جشنواره در دورههای اول تا حدود دوره دهم شتابی داشت و به دنبال یک تجربه جدید بود. جشنواره در آن زمان یک اتفاق جدید بوده که در شعر کشور افتاده و این مسأله باعث شده بود شور و شوقی در شاعران سراسر کشور به وجود بیاید. این شور و شوق بهخصوص در شاعران شهرستانها مشهود بود چون در آن دوره، شاعران برای شرکت در جشنواره، شعر میفرستادند و این باعث میشد که تازهترین شعرهای شاعران به جشنواره بیاید. ضمن این که اعلام و فراخوان جشنواره هم به صورت سراسری بود و به همین دلیل شور جشنواره در آن دوره و شعرهای تازهای که میرسید، نتیجه آن اتفاق تازهای بود که با جشنواره شعر فجر افتاده بود و تا چند سال ادامه داشت. روند پرشتاب جشنواره بعدا گرفته شد و به نظر من چند سال است جشنواره به صورت ثابت و خطی دنبال میشود. البته جشنواره امسال چون هنوز خودش را نشان نداده است، نمیتوان درباره آن قضاوت کرد که ببینیم به چه صورت برگزار میشود ضمن این که من از برگزاری محافل استانی جشنواره امسال هم خیلی اطلاع ندارم ولی آن شور و شوق سابق را هم در بین شاعران نمیبینم. این اتفاق از زمانی که جشنواره به صورت بررسی کتاب برگزار میشود، افتاده است چرا که ممکن است شعرهای موجود در کتاب تازه نباشد. برای مثال امسال کتابهایی بررسی میشود که سال ۱۴۰۰ منتشر شده است و خود همین شعرها هم گزیدهای از آثار قبلی شاعر باشد.
در حال حاضر جشنواره به جایزه کتاب سال تبدیل شده است؛ ضمنا شعرهای جدید و امسال شاعران را هم در بر نمیگیرد. وقتی جشنواره به بررسی کتاب محدود میشود، چاره دیگری جز همین روش نمیماند چرا که اگر قرار بود کتابهای شعر جدید بررسی شود، باید جشنواره در بازه زمانی محدودتر مثلا شش ماهه برگزار میشد. اما همین شیوه برگزاری جشنواره، شور و شوق آن را گرفته است.
وقتی هم جشنواره به این شکل برگزار نمیشد، شاهد بودیم هرسال به شکلی برگزار میشد. مثلا یک سال بنا به تشخیص داوران به ۳۰ شاعر سکه دادند، یک سال جشنوارههای استانی برگزار شد و خلاصه گویا خود جشنواره هم تکلیفش با خودش روشن نبود.
بله، در آن زمان هم به شکلهای مختلف برگزار شد و جایزههای مختلفی هم داده میشد مثلا به ناشر برتر شعر جایزه میدادند ولی گستردگیاش در آن زمان بیشتر بود و در همه سطوح کشور شاهد تب و تاب برگزاری جشنواره بودیم چرا که جشنواره شعر فجر، جشنوارهای برای کل کشور است، نه فقط برای تهران یا چند استانی که همیشه شرکت میکنند. شور و شوقی که از آن صحبت میکنیم باید در استانها به وجود بیاید. این که شیوه آن چه باشد، بحث دیگری است و مسؤولان برگزاری باید به آن برسند ولی باید به شیوهای باشد که همه استانهای کشور بتوانند به شکلی یکسان از آن بهرهمند شوند. البته چون من ارتباطی با جشنواره امسال هم دارم، متوجه شدم شاعران جوان در جشنواره بیشتر شرکت کردهاند؛ بهخصوص کتابهای شاعران خانم حضور پررنگتری در جشنوارهای که در حال برگزاری است، دارند. البته این مسأله مختص به همین جشنواره نیست و از سه چهار سال قبل در فراخوانهای جشنوارهها و کنگرههای شعری، حضور شاعران خانم خیلی پررنگتر از آقایان است. به هرحال این که جشنواره به بررسی کتابهای شعر بپردازد، برای من جا نمیافتد چرا که ما جشنوارهها و جایزههای کتاب دیگری مانند کتاب سال جمهوری اسلامی، کتاب سال دفاع مقدس، قلم زرین و چندین جایزه کتاب دیگر داریم که کتابهای شعر در آنها بررسی و داوری میشوند. داوری کتاب به نظر من یک جا باید برگزار شود، جایزه خوب هم برایش بگذارند، خوب هم داوری شود و دیگر کسی معطل جای دیگری نباشد.
برگزارکنندگان برای این که این شور و شوق حاصل شده و جشنواره از تهران خارج شود، محافل شعر جشنواره را طراحی کردهاند اما به نظر میرسد خود این محافل با استقبال مردم و انجمنهای ادبی شهرستانها روبهرو نشده است. فقط خود شاعرانی که دعوت میشوند و قرار است شعر بخوانند، شعرهایشان را برای هم میخوانند و میروند.
این ایرادها باید آسیبشناسی شده تا مشخص شود این عدم استقبال به خود جشنواره برمیگردد یا به شرایط عمومی کشور وابسته است. معمولا این آسیبشناسیها بعد از جشنواره باید صورت بگیرد، بنشینند بگویند جشنوارهای به نام جشنواره شعر فجر برگزار شد، حالا ببینیم استقبال و برگزاری چگونه بود، با سالهای قبل مقایسه شود و از این آسیبشناسی برای سالهای بعد استفاده کنند. جشنواره که قرار نیست در هفدهمین دوره تمام شود، به هرحال باید ادامه یابد و راه ثابتی برای خودش پیدا کند. همان طور که گفتیم در دورههای مختلف هر بار جشنواره به شیوهای برگزار شده است اما باید به روشی برسیم که شور و شوق جشنواره هم حفظ شود. همانطور که جشنوارههای سینما، تئاتر و موسیقی فجر راه خودشان را پیدا کردهاند، شعر هم باید بعد از این همه سال برگزاری، راه خودش را پیدا کند.
به نظر شما این آسیب شناسی صورت میگیرد؛ چون اگر جشنوارههای سالهای قبل را ببینید، جشنواره چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم همگی مثل هم برگزار شده و ایراداتش برطرف نشده است.
این نکته درستی است ولی اگر آسیبشناسی نکنند، این آسیبها به شعر وارد میشود. البته درباره جشنواره امسال هنوز نمیشود نظر قطعی داد و گفت شاهد استقبال یا عدم استقبال بودهایم چون روند برگزاری آن در حال انجام است و باید منتظر آمارها و گزارش برگزاری جشنواره باشیم که در مراسم اختتامیه ارائه میشود.
منظور من از عدم استقبال، عدم استقبال از محافل جشنواره بود.
من هم این نقد را به محافل جشنواره شعر فجر دارم و معتقدم از لحظه اولی که این جشنواره جرقه برگزاریاش زده میشود، برنامهاش باید با نگاه به همه استانها باشد. البته باید دبیر جشنواره هم زودتر انتخاب شود تا دبیرعلمی و هیأت علمی جشنواره بتوانند برنامهریزی کنند برای این که جشنواره را در این گستره برگزار کنند. اگر استانها مطلع شوند که جشنواره شعر فجر در سراسر کشور در حال برگزاری است و بهترین شاعران هر استان را برای حضور در محافل دعوت کنند، استقبال خواهند کرد. الان صرفا تعدادی از شاعران از تهران به شهرستانها برده میشوند یا افراد شناختهشدهای به این محافل دعوت میشوند که همیشه در همه برنامهها هستند، باید بگذاریم خود شهرستانها و مراکز استانها قدم بردارند و خودشان جشنوارههای استانیشان را برگزار کنند. فکر میکنم در این صورت جشنوارهها و محافل خیلی صمیمیتر و بهتر برگزار خواهد شد.
آیا به نظر شما جشنواره شعر فجر بینالمللی است؟
معنای بینالمللیبودن جشنواره این نیست که از کشوری مثل افغانستان که دیگر شاعرانش از خودمان هستند، یکی دو نفر را به جشنواره بچسبانیم و بگوییم جشنواره بینالمللی شده است. واقعا اگر از شاعران مطرح در این جشنواره شرکت کنند، خیلی خوب است و ما به این صورت میتوانیم در برابر کشورهای فارسیزبان رخنمایی کنیم و بتوانیم در کشورهای دیگر و حداقل کشورهای فارسیزبان و منطقه خودمان نفوذی داشته باشیم. اگر این اتفاق روی دهد، بودن بخش بینالملل در جشنواره بسیار خوب است. سال گذشته نشر شاعران پارسیزبان، آثار شاعران فارسیزبان هند، افغانستان، تاجیکستان، پاکستان و یکی دو کشور دیگر را در جشنواره شرکت داده و آثار آنان بررسی شده بود و این اتفاق خوبی برای این بود که بگوییم بخش بینالملل شاعران فارسیزبان در جشنواره حضور جدی و مؤثر دارد. این بخش میتواند در جشنواره باشد اگرچه قطعا آثار شاعران در این بخش به قوت کتابهایی که در داخل کشور منتشر میشود نیست ولی همین که یک شاعر غیرایرانی، کتاب شعر فارسی منتشر کند به نظر من اقدامی بسیار ارزنده است.
فکر میکنید جشنواره شعر فجر توانسته به یک برند در بین کشورهای فارسیزبان بدل شود؟
برند نشده، چون مستمر نبوده است. اگر هرسال این بخش برگزار میشد و تبلیغات لازم برای کشورهای دیگر منطقه صورت میگرفت، تبدیلشدن به یک برند ممکن بود ولی چون این بخش بهصورت مقطعی برگزار شده چنین اتفاقی نیفتاده است. پارسال همان طور که گفتم در این زمینه حرکتی صورت گرفت ولی سالهای قبل بخش بینالملل فقط به حضور دو سه نفر شاعر غیرایرانی محدود بود. روش اجرایی جشنواره برای این بخش هم باید مورد بازنگری قرار گیرد چرا که اگر کتاب مد نظر جشنواره هست، بخش بینالملل هم باید به بررسی کتاب شاعران غیرایرانی بپردازد ولی اگر شعر مدنظر است، میتوان اشعار شاعران غیرایرانی را اخذ کرد. در این صورت دستمان برای حضور شاعران کشورهای دیگر بازتر است و در این صورت هرسال میتوانیم شاهد حضور تعداد بیشتری از شاعران فارسیزبان غیرایرانی باشیم.
شعر باید گسترش داشته باشد
بازتاب و بازخورد رسانهای و تبلیغات و اطلاعرسانی جشنواره شعر فجر امسال به نظرم ضعیف بوده است. از دوستان خودم در شهرستانها سوال کردم و آنها هم گفتند که تبلیغات قابل توجهی برای جشنواره در استانها نبوده است. سالهای قبل مقداری بهتر بوده ولی کلا ما در این زمینهها ضعیف هستیم. شعر با سینما، تئاتر یا هنرهای دیگر متفاوت است. این هنرها تا حد زیادی در تهران متمرکز است و اگر در تهران تبلیغات برای جشنواره صورت بگیرد، برگزاری خوب جشنواره این رشتههای هنری عملی است اما شعر باید گسترش داشته باشد و همه ۳۱ استان کشور باید درگیرش باشند و در آن شرکت کنند. ما میخواهیم اتفاقی در کل کشور بیفتد و شرایط باید برای حضور همه فراهم شود. این اتفاق باید واقعا برای شاعران همه ایران بیفتد. اگر کسی خودش نخواست در جشنواره شرکت کند، بحث دیگری است اما عدم شرکت در جشنواره نباید به این دلیل باشد که بستری برای این مشارکت فراهم نشده است. در مجموع من فکر میکنم تبلیغات جشنواره کم بوده است.
روزنامه جام جم
فایل شعرخوانی در جشنواره شعر فجر
https://cliprooz.ir/video/TC5JN
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، عبدالرحیم سعیدی راد از شاعران مطرح کشورمان است که به خوبی جریانهای شعری و ادبی کشور را میشناسد و در این حوزه صاحب نظر است. با او گپ و گفتی درباره جشنواره شعر فجر داشتیم که در ادامه میخوانید:
تسنیم: در مورد جشنواره شعر فجر وروندی که در این سالها طی میکند توضیحاتی میفرمایید و شما چه ارزیابی از برگزاری جشنواره شعر فجر دارید؟
روندی که از روز اول برای جشنواره شعر فجر در نظر گرفته شده بود، روند خیلی خوبی بود. من از همان دوره اول عضو شورای سیاست گذاری آن و در جریان ریز برگزاری این برنامه بودم. قرار بر این بود که ما بتوانیم از تمام کشور بهترین شعرها را جمعآوری کنیم تا مورد داوری و آزمایش قرار بگیرد که همین اتفاق افتاد. ما در هر استانی نمایندههایی داشتیم و از آنها خواستیم شعرها را جمعآوری کنند. داوری آن موقع متمرکز و در تهران انجام میشد، به هر حال جشنواره شعر فجر در آن زمان، تابلوی شعر کشور بود؛ یعنی قرار بود وضعیت شعر کشور در این جشنواره نشان داده و در واقع بهترین شعرهای آن سال انتخاب شوند. همانطور که در سینما، در تئاتر و در موسیقی به همین ترتیب سالانه بهترینها انتخاب میشوند و قرار بود شعر هم به همین ترتیب باشد و این روند ادامه پیدا کرد البته طبیعتاً فراز و نشیبهایی داشت اما در کل همین روند دنبال میشد تا اینکه دقیقاً یادم نیست چه سالی ولی فکر میکنم که پنج -شش سال پیش بود که گفتند داوری جشنواره از بین کتابهای شعر اخیر باشد.
بیشتر بخوانید
همه ایرادهای وارد به داوری کتابهای شعر
تسنیم: داوری از کتابهای شعر به نظر شما خوب است یا بد؟
من از همان اول راجع به داوری کتاب چند ایراد میدیدم. اول اینکه کتاب ممکن است گزیده شعر باشد و مثلاً یک نفر شعرهای ده سال اخیر یا 5 سال اخیرش را منتشر کرده باشد و این شعرهای آن سال را نشان نمیدهد. دیگر اینکه چون جشنواره در نیمه دوم سال برگزار میشود و آن زمان شروع میکنند به جمع آوری کتابها، کتابهای شعر 1400را داوری میکنند این یعنی این جشنواره به شعرهای سال قبل مربوط میشود. یک مشکل دیگر اینکه بعضیها ممکن است شعرهایشان در حد یک کتاب نباشد. یا بعضی کتابهای شعر گردآوری است یعنی بعضی کتابها شعر گروهی از شاعران است و اینها در داوری کنار گذاشته میشوند.
یکی دیگر از ایرادات ممکن است این باشد که کسانی که امسال در حد یک کتاب ندارند شعرهایشان را گذاشتند مثلاً برای دو سال جمع بشود اندازه کتابی باشد و باز نمیتوانند امسال در جشنواره شرکت کنند. به هر حال این ایرادات به بررسی کتاب در جشنواره وارد است. نکته دیگر اینکه ما جشنوارههای دیگری هم داریم که در سال برگزار شوند و در آنها هم کتاب را بررسی میکنند و کتابهای شعر آنجا داوری میشود؛ مثلاً جشنواره کتاب سال جمهوری اسلامی یا جشنواره کتاب سال دفاع مقدس و جشنواره قلم زرین و... در آنجا شعر هم هست و کتاب بررسی میشود.
چون جشنواره شعر فجر هم کتاب هست و آنجا هم کتاب است حالا برخی انتخاب میکنند مثلاً در کدام جشنواره شرکت کنند و ممکن است در جشنوارهای که جایزه بزرگتری بدهد، استقبال هم بیشتر باشد. به هر حال از نظر من این ایراد وجود دارد. در هر صورت جشنواره شعر فجر جشنواره مهم و بزرگی است و بهتر است نظرات مختلف را جمع آوری کنند تا جشنواره به بهترین شکل ممکن برگزار شود.
جشنواره همه قشرها را پوشش میدهد
تسنیم: بعضی از شاعران ما مطرح میکنند که خیلی در جریان برگزاری جشنواره شعر فجر نیستند یا کتاب نداشتند و قاعدتاً نمیتوانستند شرکت کنند یا اینکه اصلا از جشنواره مطلع نشدند. آیا جشنواره شعر فجر از کل جمعیت شعرای معاصر ما نمایندگی میکند و همه طیفها و همه نظرها را پوشش میدهد؟
من فکر میکنم که میتواند این کار را کند. داوران میخواهند روی همه شعرها و کتابهای شعر نظر بدهند. یعنی وقتی کتاب شعری به جشنواره میرسد اینطوری نیست که از قشر خاصی باشد و گروهی کنار گذاشته شوند. من مطمئنم که همه کتابها مورد داوری قرار میگیرند و همه قشرها را در برمیگیرد مگر اینکه عدهای خودشان نخواهند شرکت کنند به هر حال طبیعی است شاید عدهای نخواهند در این جشنواره شرکت کنند این اختیار خودشان است اما اینکه جشنواره پذیرای همه آثار هست، این را یقین دارم که هست. ولی چون کتاب مد نظر هست یک عدهای محروم شدهاند آن هم به این خاطر که شعر دارند مثلاً دو تا شعر خوب گفتهاند اما نمیتوانند در جشنواره شرکت کند چون کتاب نشده است.
تسنیم: اسم جشنواره، جشنوارهشعر فجر است و فجر هم اشارهای به انقلاب اسلامی دارد. بالاخره شعر انقلاب اسلامی یک مؤلفههایی دارد. این جشنواره نمایش خوبی از شعر انقلاب وشعر مقاومت است؟
این مساله باید توضیح داده شود که وقتی میگویند شعر انقلاب حتماً این نیست که شعر راجع به انقلاب باشد. در جشنواره شعر فجر این مد نظر نیست که شعر انقلابی باشد یا شعرای انقلابی آن را گفته باشند. نه اینگونه نیست. همین که شعری شعر باشد، حالا نمیخواهم وارد بحث ارزشی بشوم به این جشنواره میآید. به هر حال این کتابها مجوز میگیرند و منتشر میشوند و کتابهایی که میتوانند مجوز بگیرند از وزارت ارشاد، کتابهایی هستند که میتوانند در جامعه منتشر شوند و طبیعتاً همه این کتابهایی که منتشر میشوند میتوانند از نظر محتوایی در جشنواره بررسی شوند و مورد داوری قرار بگیرند حالا هر موضوعی میخواهد باشد. چه شعر انقلاب باشد چه شعر عاشقانه باشد.هر شعری از نظر محتوایی در این جشنواره میتواند شرکت کند.
بیشتر بخوانید
تسنیم: پس جشنواره شعر فجر صرفاً نماینده شعر انقلاب نیست و به صورت کلی به شعر معاصر میپردازد؟
بله. شعر معاصر، شعری است که این روند سالهای پس از انقلاب را طی کرده و آمده و به اینجا رسیده. یعنی شعر ما الان در این جایگاه ایستاده است. ولی اینکه لزوماً بگویم که صرفاً بحث انقلاب در آن باشد نه طبیعتاً این مد نظرمان نیست. تابلوی بهترین شعر میتواند باشد؛ تابلوی شعر از نظر شعریت. محتوایش هم محتوایی هست که تأیید شده و وقتی میگویند شعر بزرگسال یا شعر کودک، نگفتند که در این مورد خاص باشد چون موضوع تعیین نکردهاند و در حوزهای که در آن قرار است داوری بشود، قرار میگیرد و هر موضوع آزادی را میتواند در بر بگیرد.
تسنیم: نکتهای باقی مانده که بخواهید اضافه کنید؟
امیدوارم تبلیغات بیشتری برای جشنواره شعر فجر در نظر گرفته شود. هر چه تبلیغات بیشتر باشد و از سراسر کشور آثار خوب بیشتری به جشنواره ارائه شوند و بهترینها انتخاب شوند، جشنواره موفقتر خواهد بود. این جشنوارهای برای همه شعرا است که میتوانند همه شرکت کنند تا آثارشان مورد داوری قرار بگیرند.
انتهای پیام/
به گزارش خبرگزاری فارس، سومین محفل ادبی هفدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر با عنوان «شعر نو» فردا چهارشنبه ۲۸ دی ماه ۱۴۰۱ در سرای کتاب خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار میشود.
در این محفل علی داودی، علیمحمد مؤدب، وحید ضیایی، اسماعیل محمدپور، علیرضا قزوه، ضیاءالدین خالقی، زهرا محدثی خراسانی، عبدالرحیم سعیدیراد، یدالله گودرزی و صادق رحمانی حضور دارند و در قالب «شعر نو» اشعار خود را میخوانند.
نشست بررسی ابعاد رسانهای شخصیت و مکتب شهید سلیمانی و شب شعر "جانفدا" توامان شب گذشته در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.
عبدالرحیم سعیدیراد دیگر شاعری بود که در این جلسه شعرخوانی کرد. وی قبل از شعرخوانی خود گفت: این ابیات را در زمان حیات حاج قاسم نوشتهام. زمانی که فتوحات ایشان آغاز شده بود، این شعر را نوشتم و از قضا به دست ایشان هم رسید.
مرحبا شیرمرد کرمانی،
مرحبا قاسم سلیمانی
مردی از نسل ذوالفقار علی،
با خروشی همیشه طوفانی
مالک اشتر است بیتردید،
عزت شیعه در مسلمانی
مثل عمار مانده در میدان،
یاور سید خراسانی
شیرمردی همیشه آماده،
تا کند جان خویش قربانی
مردی از جنس همت و صیاد،
کاظمی، باکری و طهرانی
مردی از نسل پاک خرازی،
با نگاهی دقیق و چمرانی
سوریه یا عراق یا لبنان،
مقصدش جلوهگاه انسانی
پهلوانی همیشه توفنده،
در نگاهش غرور ایرانی
در رکابش چه خوب میجنگند
شیعیان سپاه افغانی
مثل عباس میرود محکم
تا کند از حرم نگهبانی ...
https://fhnews.ir/fa/news/129329/
12 دی 1401