* خاطره سعیدی‌راد از مرحوم حسین آهی در دیدار با رهبر انقلاب

عبدالرحیم سعیدی راد هم در این محفل گفت: گمانم سال ۷۶ بود که در نیمه ماه مبارک رمضان؛  با حدود 25 نفر از شاعران به دیدار مقام معظم رهبری رفته بودیم. آن موقع همه شعر می‌خواندند و راجع به همه شعرها صحبت می‌شد. آن شب آقای حسین آهی کمی دیرتر رسید و دم در اتاق با فاصله. یک متر از بقیه شاعران نشست. موقع شعرخوانی رهبری فرمودند تشریف بیارید جلوتر. مرحوم آهی کم کم جلو آمد تا در جمع نشست. چون به علم عروض تسلط داشت گفت شعری می‌خوانم در بحر رَمل مثّمن مخبون و در این وزن فلان شاعر سده ششم چند شعر دارد فلان شاعر در قرن نهم فلان شعر را دارد و ... رهبری فرمودند خوب بفرمایید بخوانید. و آقای آهی غزل زیبایی خواندند. رهبری با لبخندی فرمودند: شعرتان خیلی خوب بود اما این که خواندید  همان فعلاتن فعلاتن  خودمان است....
 
وی خاطره دیگری را تعریف کرد و افزود: سال 79 در حوزه هنری جلسه چهارشنبه‌های حوزه با مدیریت آقای براتی پور برقرار بود. آن روز آقای حسین آهی آمد و طبق معمول نشست جفت در. آقای براتی پور دعوتش کرد که صدر جلسه بنشیند اما ایشان یک متر جلوتر آمد. دوباره آقای براتی پور دعوتشان کرد به بالای مجلس. اما باز ایشان دو متر جلوتر رفت. همینطور دعوت‌ها ادامه داشت تا به صدر جلسه رسید. آن روز نوجوانی شعری زیبا خواند و آقای آهی بسیار ایشان را تشویق کرد و از داخل جورابش خودکارش را به آن نوجوان هدیه داد . گویا لباسش جیب نداشت و خودکارش را در جوراب گذاشته بوند. نیم ساعت بعد دختر نوجوانی شعر زیبایی خواند و جناب آهی بسیار ایشان را تشویق کرد. اما وقتی خواست هدیه ای به او بدهد چیزی نداشت و بغض گلویش را گرفت و با حالت شرمندگی گفت: ببخشید چیزی ندارم تقدیم کنم.