طلوع آخرين خورشيد - میلاد پیامبر اکرم (ص) گرامی باد.
ستارهاي در آسمان پلك زد و درياچه مغرور ساوه خشك شد. بادي وزيد و كنگرههاي كاخ مدائن فرو ريخت و به يكباره 70 ستون نور باريدند و آسمان را با زمين پيوند دادند و زمين آبرو گرفت.
اي مهربانترين رسول!
در روزگاري كه قحطي عاطفه بود و دستان شب زده، نوزاد صبح را زنده به گور ميكرد؛
در عصري كه تا چشم كار ميكرد صحرا بود و سياهي و سكوت؛ در زماني كه پرندگان نت
آواز خود را فراموش كرده بودند؛ چشمهاي زيبايت را روي دنيا گشودي و صداي آرامش
بخش و مهربانت همچون آبشاري دلانگيز به دلهاي خشك و بيرمق سرازير شد.
اگر كسي اهل دل بود ميتوانست صداي
آواز سنگها را هم بشنود. 
پيش از تو هيچ كوهي مفهوم پژواك را نميدانست. همه كوچههاي زندگي يا بنبست بودند
يا باريك و بيمقدار.
به هستي كه قدم گذاشتي، آسمان روي زمين آغوش باز كرد. موجها به احترامت قيام
كردند و نخلهاي خميده جان گرفتند. 
به پرستوها مسير پرواز را آموختي. آنگاه با نگاهي كه تا خدا قد كشيده بود به مكه و
مدينه وسعت بخشيدي. از همان روز بود كه انسان قدر و قيمت پيدا كرد و بهشت آفريده
شد.
درياها و جنگلها پشت سرت به نماز ايستادند و سنجاقكها و پروانهها به مسير
چشمانت اقتدا كردند. 
اي پيام آور مهر و دوستي!
تو مانند آبي گوارا، پاسخي به تمام پرسشهاي تشنگي بودي. 
خوشا به حال آنهايي كه تو را ديدند و باران شدند. صدايت را شنيدند و به پرواز در
آمدند. عطر حضورت را استشمام كردند و تاك شدند.
اي آخرين آفتاب!
حالا بعد از هزار و چند صد سال از تنفس صبح آمدنت؛ هنوز هم وقتي نسيم نامت ميوزد،
عطر خوش صلوات همه جانهاي مشتاقت را معطر ميكند.
 عبدالرحیم سعیدی راد
	  عبدالرحیم سعیدی راد