به مناسبت ۲۴ آبان ، سالگرد درگذشت استاد محمود شاهرخی(جذبه)

عبدالرّحیم سعیدی راد

سه شنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۰

 

اشاره:
استاد«محمود شاهرخی» (جذبه) متولد ۲۴ آبان ۱۳۰۶ در بم و وفات ایشان ۲۴ آبان ۱۳۸۸ است. وی از شاعران طراز اول نسل اول انقلاب است. درسی از قرآن کریم؛ در غبار کاروان؛ خلوتگاه عشق؛ ز اشک پرس؛ امام علی(ع) روح بی نهایت؛ نماز نجوای عاشق؛ نسیم وصل؛ … از آثار ادبی این استاد فرهیخته است.

یک
در بین شاعران نسل اول انقلاب، زنده یاد محمود شاهرخی، نامی آشناست وچون نگینی دربین شاعران همنسل خود می درخشد. در وصف حال استاد شاهرخی می گویند که سیدمحمد مجذوب، عارف و خطیب یزدی، یکی از نخستین تأثیرگذاران بر روح و روان استاد بود و زنده یاد شاهرخی، تخلص«جذبه»را هم در مقابل نام او برای شعرهایش انتخاب کرد. گویا به محض اولین دیدار، دلبستگی متقابلی میان آن دو شکل می‌گیرد که تا روز آخر عمرش ادامه دارد.
استادجذبه درانواع قالب‌های شعر فارسی، به خصوص قصیده و غزل، در بین شاعران نسل اول انقلاب اسلامی، سرآمد بود. ازنظر مضمون نیز دین و عرفان و ارزشهای انقلاب اسلامی، مضامین اصلی اشعار و آثار استاد شاهرخی را تشکیل می‌دهند.
او از زمره شاعرانی بود که با شروع جنگ تحمیلی، بسیاری از شعرهای خود را در موضوع دفاع مقدس، شهادت، ایثار و حماسه سازی‏های رزمندگان سرود و در شب‏های شعر دفاع و مقاومت و همایش‏های سراسری شعر دفاع مقدس، حضوری چشمگیر داشت.
استاد شاهرخی درطول فعالیت خود، با بسیاری از مراکز ادبی و فرهنگی، از جمله حوزه هنری، صدا وسیما، شورای عالی شعر مرکز موسیقی صدا و سیما، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی تهران همکاری داشته و عضو شورای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.
گفته می شود که این استاد برجسته ادب، در بین متون اسلامی به نهج البلاغه توجه و تسلطی خاص داشت و ازهمین رو گاهی دیده می شد که از حفظ بخش‌هایی از آن را می خواند و آرام آرام اشک می ریخت.

دو
امروزه کمتر شاعری را می توان نام برد که حتی با تعارف و به ظاهر دربین شاعران به شاعری عارف مشهور باشد. البته برخی به اشتباه به شاعران کهن سرا یعنی آنهایی که شعرهایشان بوی حافظ و مولانا می دهد ودر شعرهایشان از واژه هایی مثل ساغر و جام و مطرب و ساقی و کلماتی از این دست در بین شعرهایشان پیدا می شود، شاعری عارف می نامند. حتی برخی این لقب را به شاعران و بعضاً صوفیان می دهند که با موهایی بلند و ژولیده پشت تریبون می روند و با آب و تاب شعر می خوانند. اما به راستی عرفان چیز دیگری است و عارف فردی فراتر از این حرف هاست.
عرفان از نظر لغوی به معنی شناختن است و گفته می شود که علمی است برای شناختن حق تعالی و اسما و صفات او. و عارف به قول شهید مطهری، یعنی موجودی حقیقی و منحصر به خدا و جز خدا هرچه هست‏ «نمود»است، نه «بود».و توحید از نگاه عارف یعنی «جز خدا هیچ نیست». و عرفان اجتماعی شعر انقلاب، متاثر از آثار تعدادی انگشت شمار بود که مانند مرحوم شاهرخی با گرایش عرفانی، در سطح بالایی از معارف، شعر می‌درخشیند.
استاد جذبه،به خاطر تحصیل در حوزه علمیه،درعلوم قدیمه مهارت کامل داشت و همچنین متون ادبیات را به صورت جدی مطالعه کرده بود. درنسل شاعران انقلاب، کمتر شاعری مثل او تسلط بالایی به متون عرفانی داشت و از اینرو شعر استاد شاهرخی، سبقه عرفانی دارد و زاویه نگاهش عرفانی است و عشق و عرفان حقیقی در واژه واژه اشعار این عارف حقیقی جریان دارد. این استاد فرهیخته به نظم و نثر تسلط کافی داشت و اتفاقاً در قالب نثر نیز توجه ویژه‌ای به عرفان داشت.
کتاب«مشارق الانوار قیروانی»(عارف شهیر قرن هفت هجری)، کتابی در موضوع عرفان است. شرحی که استاد شاهرخی بر آن نوشته است، نشان از توانایی های ایشان در حوزه عرفان است.

سه
در بخش آخر این مقال، یکی از شعرهای استاد شاهرخی را که بوی عشق و عرفان در رگ های آن جریان دارد، تقدیم می‌شود:
ما دردکشان مست ز صهبای الستیم‌
پیمانه‌کشانیم که پیمـان نشکستیـم
تا شـد دل ما باخبـر از عالـم اسـرار
در کوی طلب یک نفـس از پا ننشستیم
تا باده کشیـدم ز خمخـانـه وحـدت‌
چون رند صبوحی‌زده شوریده و مستیـم
تا بار گشودیـم به‌ سرمنـزل توحیـد
از شرک رهیدیم و ز هر وسوسه رستیـم
با ما سخن از غیر مگویید که جز دوست‌
هر رشته که دام دل ما بود گسستیم
ما بت‌شکنانیـم که در معبـد هستـی‌
کس را به جز از خالق یکتا نپرستیـم
با خصم بگـو این همه گستاخ نتـازد
ما پشت بسی فتنه به سرپنجه شکستیم
آن شیردلانیـم که در عرصـه نـاورد
با مرگ چو در باب صفا دست به دستیم
صـد بـار گـر افتیـم برآییـم دگربـار
رنگی نپذیریـم همینیـم که هستیـم

https://www.ettelaat.com/mobile/?p=249937&device=phone